جدول جو
جدول جو

معنی خضرخو - جستجوی لغت در جدول جو

خضرخو
(خِ)
آنکه خوی خضر دارد و غرض غلو در وصف کسی است که حیات آدمی بدست اوست:
آب حیوان مجوی خاقانی
که منوچهر خضرخو مرده ست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نام گیاهی است، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو. واقع در پنج هزارگزی جنوب باختری سیه چشمه. از سیه چشمه تا قریه، راه ارابه رو وجود دارد. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 350 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری می باشد. صنایع دستی آن جاجیم بافی و راهش ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
خرخو
فرهنگ گویش مازندرانی