- خضاب
هر یک از موادی که با آن موی سر و صورت یا پوست بدن را رنگ می کردند مانند حنا، خضاب کرده شده، رنگ کردن
معنی خضاب - جستجوی لغت در جدول جو
- خضاب (تَ عَثْ ثُ)
رنگ کردن. مصدر دیگریست برای خضب. رجوع به خضب در این لغت نامه شود
- خضاب
حنا و گلگونه کردن
- خضاب ((خِ))
حنا، آن چه که موی سر و صورت یا پوست بدن را با آن رنگ کنند
- خضاب
حنا، رنگ، گلگونه، وسمه
- خضاب
خضاب ریش پوشش کارها است. اگر بیند سر و رویش را خضاب می کرد و خضابش رنگ نمی گرفت، دلیل که ظاهر حال را به مردمان نماید. اگر بیند خضابش رنگ گرفت، دلیل که حالش نیکو گردد. حضرت دانیال
اگر بیند خضاب به چیزها می کرد، دلیل که مردم او را منکر شوند که او خود را به کارهای محال و ناپسندیده دهد. اگر بیند خضابش نیکو رنگ گرفت، دلیل که حالتش پوشیده شد. اگر بیند دست و پای خویش را به حنا خضاب می بست، دلیل که مال از دست رفته باز آید. اگر بیند هر دو دست و پای خویش را خضاب بست، دلیل که فرزندان یابرادران خود را بیاراید، به آرایشی که خلاف دین و شریعت بود. محمد بن سیرین
خضاب کردن در خواب بر چهار وجه است. اول: کار ناشایسته بی حاصل. دوم: آرایش حال دنیا. سوم: طلب جاه. چهارم: معروف شدن به دروغ گفتم .
اگر مردی بین دست و پای خود خضاب کرد، دلیل که کاری کند که مردمان بر وی افسوس کنند و بخندند. اگر بیند سرانگشتان را خضاب کرد، دلیل که تسبیح کند. اگر بیند هر دو دست را به خضاب کردن نقش میکرد، دلیل که با دوستان مکر و حیله بازد.
اگر بیند کف دست خود خضاب می کرد، دلیل که در طلب معیشت رنجور گردد. اگر بیند که هر دو دست خود به خضاب نگاه می کرد، دلیل که خداوند مکر و حیله بود در کسب و عمل خود. اگر بیند دست او بهم شده است، دلیل که او را عزیزی بمیرد یا خود هلاک شود. اگر بیند دست و پای را چون زنان خضاب کرد، دلیل که در ترس و بیم عظیم افتد. اگر این خواب را زنی بیند او را خرمی و شادی بود، زیرا که این خضاب کردن ایشان رسم بود. اگر بیند که هر دو دست و پای او بنفش بود، دلیل که در کسب و کار حیله کند.
اگر بیند خضاب به چیزها می کرد، دلیل که مردم او را منکر شوند که او خود را به کارهای محال و ناپسندیده دهد. اگر بیند خضابش نیکو رنگ گرفت، دلیل که حالتش پوشیده شد. اگر بیند دست و پای خویش را به حنا خضاب می بست، دلیل که مال از دست رفته باز آید. اگر بیند هر دو دست و پای خویش را خضاب بست، دلیل که فرزندان یابرادران خود را بیاراید، به آرایشی که خلاف دین و شریعت بود. محمد بن سیرین
خضاب کردن در خواب بر چهار وجه است. اول: کار ناشایسته بی حاصل. دوم: آرایش حال دنیا. سوم: طلب جاه. چهارم: معروف شدن به دروغ گفتم .
اگر مردی بین دست و پای خود خضاب کرد، دلیل که کاری کند که مردمان بر وی افسوس کنند و بخندند. اگر بیند سرانگشتان را خضاب کرد، دلیل که تسبیح کند. اگر بیند هر دو دست را به خضاب کردن نقش میکرد، دلیل که با دوستان مکر و حیله بازد.
اگر بیند کف دست خود خضاب می کرد، دلیل که در طلب معیشت رنجور گردد. اگر بیند که هر دو دست خود به خضاب نگاه می کرد، دلیل که خداوند مکر و حیله بود در کسب و عمل خود. اگر بیند دست او بهم شده است، دلیل که او را عزیزی بمیرد یا خود هلاک شود. اگر بیند دست و پای را چون زنان خضاب کرد، دلیل که در ترس و بیم عظیم افتد. اگر این خواب را زنی بیند او را خرمی و شادی بود، زیرا که این خضاب کردن ایشان رسم بود. اگر بیند که هر دو دست و پای او بنفش بود، دلیل که در کسب و کار حیله کند.
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کنایه از نادرست، تباه، ویران، مخروبه مثلاً ساختمان خراب، فاقد حالت عادی مثلاً روحیۀ خراب، از کار افتاده مثلاً دستگاه خراب، گندیده، فاسد مثلاً میوۀ خراب، آشفته مثلاً موی خراب، کنایه از بی رونق مثلاً بازار خراب، کنایه از بیمار، بدحال مثلاً حال خراب، کنایه از بدمست مثلاً مست و خراب
فریبنده مرد گل و لای بهم آمیخته، زمین باتلاقی که پای آدمی و چارپا در آن بماند لجن زار. مرد فریبنده مکار، دروغگو، بسیار فریبا
آب دهان، پاره: پاره برف پاره یخ پاره شکر، دانه شبنم، تری درخت باران خوردگی، آب گوارا، کف انگبین، ریزه مشک
