جمع واژۀ خصیصه. (یادداشت به خط مؤلف). مأخوذ از عربی بمعنی خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواری ها. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ خصیصه که بمعنی خوها و اثرها باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، جمع واژۀ خاصّیّه. (اقرب الموارد) (محیط المحیط)
جَمعِ واژۀ خَصیصَه. (یادداشت به خط مؤلف). مأخوذ از عربی بمعنی خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواری ها. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ خصیصه که بمعنی خوها و اثرها باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ خاصّیّه. (اقرب الموارد) (محیط المحیط)
خصائص، خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواریها. (از ناظم الاطباء) : این کلمتی چند موجز از خصایص ملک و دولت... تقریر افتاد. (کلیله و دمنه). و یکی از خصایص آن حضرت... آن است که وفات خلفاء آنجا که اتفاق افتاد. (کلیله و دمنه). حق تعالی او را بخصایص ادب و میل بمعالی آراسته کرده بود. (ترجمه تاریخ یمینی). همگنان مجتمع الهمه و متفق الکلمه گشتند که اهلیت و استحقاق سروری و خصایص بهتری و مهتری جز ناصرالدین سبکتکین را نیست. (ترجمه تاریخ یمینی). شمایلی که نیاید بوصف در اوهام خصایصی که نگنجد بذکر در افواه. سعدی
خَصائص، خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواریها. (از ناظم الاطباء) : این کلمتی چند موجز از خصایص ملک و دولت... تقریر افتاد. (کلیله و دمنه). و یکی از خصایص آن حضرت... آن است که وفات خلفاء آنجا که اتفاق افتاد. (کلیله و دمنه). حق تعالی او را بخصایص ادب و میل بمعالی آراسته کرده بود. (ترجمه تاریخ یمینی). همگنان مجتمع الهمه و متفق الکلمه گشتند که اهلیت و استحقاق سروری و خصایص بهتری و مهتری جز ناصرالدین سبکتکین را نیست. (ترجمه تاریخ یمینی). شمایلی که نیاید بوصف در اوهام خصایصی که نگنجد بذکر در افواه. سعدی
جمع واژۀ خصله. (یادداشت بخطمؤلف). خصلتها. صفتها. (ناظم الاطباء) : دل داده ام بیاری شوخی کشی نگاری محمودهالسجایامرضیهالخصائل. حافظ. ، جمع واژۀ خصیله. (منتهی الارب). رجوع به خصیله شود
جَمعِ واژۀ خصله. (یادداشت بخطمؤلف). خصلتها. صفتها. (ناظم الاطباء) : دل داده ام بیاری شوخی کشی نگاری محمودهالسجایامرضیهالخصائل. حافظ. ، جَمعِ واژۀ خصیله. (منتهی الارب). رجوع به خصیله شود