جدول جو
جدول جو

معنی خشکمازو - جستجوی لغت در جدول جو

خشکمازو
(خُ)
شاخۀ پژمرده و یا شکستۀ درخت. (ناظم الاطباء). خشکمازه، پوست درخت. (ناظم الاطباء). خشکمازه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ زَ / زِ)
شاخۀ پژمرده و یا شکستۀ درخت. (ناظم الاطباء). خشکمازو. رجوع به خشکمازو شود
لغت نامه دهخدا
(خُ)
پرستش و استفساراز جد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
هرچیز سردی که پس از غذا تناول کنند جهت تسکین حرارت معده. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا