جدول جو
جدول جو

معنی خشکفل - جستجوی لغت در جدول جو

خشکفل
(خُ کَ فَ)
نام بستر عریض نهر شیر داربن به مازندران. (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 69)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
نان فطیر را گویند و آن نانی است که پیش برآمدن خمیر پزند. (برهان قاطع) (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری). خشکوا
لغت نامه دهخدا
(خُ سَ)
از کوههای دوهزار است بمازندران. (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 153)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
شاخه های خرد خشک و برگهای خشک درختی سبز. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
خوش باسن
فرهنگ گویش مازندرانی