جدول جو
جدول جو

معنی خشکبیجار - جستجوی لغت در جدول جو

خشکبیجار
(خُ کِ)
از بلوکهای اطراف دشت در گیلان، عده قرای آن 38 و مساحت آن 40 فرسنگ. مرکز آن خشکبیجار وحد شمالی دریا و شرقی لشت نشاء و حد جنوبی کوچصفهان و غربی خمام می باشد. (یادداشت بخط مؤلف). در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 آمده است: نام یکی از دهستانهای بخش خمام شهرستان رشت است. این دهستان در خاور خمام واقع و محدود است از طرف شمال به دریای خزر و از خاور به بخش لشت نشاء و از باختر به دهستان حومه خمام از جنوب به بخش کوچصفهان. این دهستان از سی و دو آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 20 هزار نفر و مرکز دهستان بازار خشکبیجار و قراء مهم آن عبارت است از طبالوندان، جیرکویه، ویشکاو شهرستان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشکبار
تصویر خشکبار
میوه های خشک شده مانند گردو، کشمش، پسته، انجیر، بادام و توت
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
پسته، بادام، قیسی خشک، فندق، گردو خشک، کشمش، سبزه، سبزه تیزابی، برگۀ هلو، برگۀ زردآلو و به عبارت دیگر میوه های خشک از قبیل میوه های فوق و آلو و آلوچه و آلبالو و زردآلوی خشک، خرما، انجیر خشک و در قدیم آن را میوۀ خشک می گفته اند و آن غیر آجیل است، مقابل تره بار. (یادداشت بخط مؤلف). خشکه بار
لغت نامه دهخدا
(خُ کِ)
قصبۀ مرکزی دهستان خشکبیجار بخش خمام شهرستان رشت واقع در 12 هزارگزی خاور خمام و شوسه. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و مرطوب. روزهای دوشنبه و پنج شنبه در این قصبه بازار عمومی است. ادارات بهداری و آمار و محضر رسمی و پاسگاه ژاندارمری و دبستان مختلط دارد. راه آن بهر طرف مالرو است. روزهای بازار کشاورزان قراء اطراف محصولات خود را برای فروش به بازار آورده و احتیاجات خود را از پیشه وران سیارخریداری می نمایند. دو بقعه متبرکه دارد که بنای آن نسبهً قدیمی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(چَ پَ پُ خُ کِ)
دهی است جزءدهستان خشکبیجار، بخش خمام شهرستان رشت که در 9هزارگزی شمال خاوری خمام و 6هزارگزی خشکبیجار، کنار دریای خزر واقع شده. جلگه و مرطوب است و 265 تن سکنه دارد. آبش از نهر حاجی بکنده و استخر، محصولش برنج و ابریشم، شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است و از کنار دریا میتوان اتومبیل برد. (از جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
پسته، بادام، قیسی خشک، فندق، گردو، کشمش، برگه هلو و زردآلو و بعبارت دیگر میوه های خشک از قبیل میوه های فوق و آلو و آلوچه و آلبالو و زردآلو و آلوی خشک و انجیر خشک و غیره را گویند، خشکه بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکبار
تصویر خشکبار
((خُ))
میوه های خشک شده مانند توت، آلو، زردآلو و هلو
فرهنگ فارسی معین