جدول جو
جدول جو

معنی خشونه - جستجوی لغت در جدول جو

خشونه
(تَ)
مصدر دیگری است برای خشانه. (منتهی الارب) رجوع به خشانه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی کردن، درشت خویی، تندخویی، زبری، زمختی، ناهمواری، درشتی، تندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشینه
تصویر خشینه
تیره، کبود، برای مثال کوهسار خشینه را به بهار / گه فرستد لباس حورالعین (کسائی - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
(خِ نِ)
نام ناحیتی بوده است در ب اسی در شبه جزیره یونان که در سال 338 قبل از میلاد جنگی بین فیلیپ پادشاه مقدونیه پدر اسکندر و آتنی ها در این نقطه اتفاق افتاد. در این نبرد فیلیپ فرماندهی جناح راست قشون خود را به اسکندر داد و معاونین ممتاز خود را هم در کنار او جا داد و فرماندهی جناح چپ را خود بعهده گرفت و باقی قشون را بمکانهایی که موافق اقتضای محل و وقت بود فرستاد. آتنی ها نیز سپاهشان را نظر بقومیت بدو قسمت (آتنی و ب اسی) تقسیم کردند. جنگ خونین از طلیعۀ صبح اتفاق افتاد، در این جنگ خونین مردان بسیاری از طرفین کشته شدند. بالاخره اسکندر با شجاعت خاص مجاهدت زیاد کرد و صف دشمن را شکافت و تلفات زیاد بمردان آتنی وارد آورد ولی از آنجاکه فیلیپ نمی خواست شاهد فتح را کسی جز او به آغوش کشد با فشار زیاد جبهۀ آتنی را بعقب نشاند و بر اثر این جنگ هزار نفر آتنی کشته و دوهزار نفر اسیر شدند و جنگ به پیروزی فیلیپ و اسکندر خاتمه یافت و نیز بواسطۀ این جنگ و شکست آتنی ها لی سیک لس سردار خود را کشتند و فیلیپ در واقع پادشاه مقدونیه و تمام یونان شد. (از تاریخ ایران باستان ص 1203 و 1204 و 1205)
لغت نامه دهخدا
(اُ نَ)
حصن اشونه، اشوقه. نام شهری به اسپانیا میان استجه و شلبره. (ابن جبیر). قلعه ایست در اندلس از نواحی استجه. (مراصد). و سلفی گوید حصنی است مجاور قرطبه. (از معجم البلدان). و رجوع به فهرست حلل السندسیه و قاموس الاعلام ج 2 ص 989، و اشوقه شود
حصنی به اندلس از نواحی استجه. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(تَ)
درشتی و زبری. (ناظم الاطباء). ضد لینت و نرمی، خلاف نعومت. (یادداشت بخط مؤلف) ، غلظت. (از ناظم الاطباء) : خشونت این کلمه مؤثر آمد و او را بگرفتند و به خوارزم فرستادند. (از ترجمه یمینی). امیر عضدالدوله با جلالت قدر و نباهت ذکر وخشونت جانب و عزت ملک و نخوت پادشاهی همواره رضاء آنجانب نگاهداشتی. (از ترجمه یمینی) ، سختی و تندی و تیزی. (ناظم الاطباء) : از سر حدت مزاج و خشونت طبع برلجاج اصرار نمود. (ترجمه تاریخ یمینی) ، سخت رویی. خشم. غضب. (از ناظم الاطباء) : بقالی را درمی چند بر صوفیان گرد آمده بود در اواسط هر روز مطالبه کردی و سخنهای با خشنوت گفتی. (گلستان سعدی) ، خشکی.
- خشونت حلق، خشکی گلو. (یادداشت بخط مؤلف).
- خشونت صدر، خشکی سینه. (از یادداشت بخط مؤلف).
- خشونت فم، خشکی دهان. (یادداشت بخط مؤلف).
- خشونت کردن، درشتی کردن. تندی کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی و زبری، ضد نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشانه
تصویر خشانه
درشتی زبری
فرهنگ لغت هوشیار
کبود رنگ تیره رنگ، سیاه رنگ، بازی که پشت آن کبود و تیره و چشمهایش سیاه رنگ بود بازی که نه سیاه باشد نه سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشینه
تصویر خشینه
((خَ نِ))
هرچیز تیره رنگ، کبودرنگ، خشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
((خُ نَ))
درشتی، ناهمواری، تندخویی، بی رحمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی، درشت خویی، تندخویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
عنفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
Ferociousness, Fierceness, Truculence, Violence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
férocité, truculence, violence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
凶暴 , 凶暴さ , 暴力
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خشن بودن، خشونت، زبره
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
وحشت , شدت , درندگی , تشدد
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
নিষ্ঠুরতা , বীভৎসতা , হিংস্রতা , সহিংসতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ukatili, ukali, vurugu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
vahşet, haşinlik, şiddet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
잔인함 , 사나움 , 흉포 , 폭력
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ความโหดร้าย , ความดุร้าย , ความดุร้าย , ความรุนแรง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
אכזריות , אכזריות , אַכְזָרִיוּת , אֲלִימוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
क्रूरता , क्रूरता , उग्रता , हिंसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
kebuasan, kekejaman, kebrutalan, kekerasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
wreedheid, woestheid, geweld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocia, truculenza, violenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocidade, truculência, violência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
凶猛 , 野蛮 , 暴力
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
brutalność, dzikość, przemoc
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
жорстокість , лютий , жорстокість , насильство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
Wildheit, Gewalt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
свирепость , насилие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocidad, truculencia, violencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی