جدول جو
جدول جو

معنی خشون - جستجوی لغت در جدول جو

خشون
(خَ)
روندۀ در زمین و درآینده در چیزی، شمشیر برنده، گرد برآینده بشب، مرد شتابنده. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب) ، کسی که دخل کند در کارها. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب) (از بستان)
لغت نامه دهخدا
خشون
(تَ عَبْ بی)
خشفان. (منتهی الارب) (تاج العروس) (لسان العرب). رجوع به ’خشفان’ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی کردن، درشت خویی، تندخویی، زبری، زمختی، ناهمواری، درشتی، تندی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
مصدر دیگری است برای خشانه. (منتهی الارب) رجوع به خشانه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
درشتی و زبری. (ناظم الاطباء). ضد لینت و نرمی، خلاف نعومت. (یادداشت بخط مؤلف) ، غلظت. (از ناظم الاطباء) : خشونت این کلمه مؤثر آمد و او را بگرفتند و به خوارزم فرستادند. (از ترجمه یمینی). امیر عضدالدوله با جلالت قدر و نباهت ذکر وخشونت جانب و عزت ملک و نخوت پادشاهی همواره رضاء آنجانب نگاهداشتی. (از ترجمه یمینی) ، سختی و تندی و تیزی. (ناظم الاطباء) : از سر حدت مزاج و خشونت طبع برلجاج اصرار نمود. (ترجمه تاریخ یمینی) ، سخت رویی. خشم. غضب. (از ناظم الاطباء) : بقالی را درمی چند بر صوفیان گرد آمده بود در اواسط هر روز مطالبه کردی و سخنهای با خشنوت گفتی. (گلستان سعدی) ، خشکی.
- خشونت حلق، خشکی گلو. (یادداشت بخط مؤلف).
- خشونت صدر، خشکی سینه. (از یادداشت بخط مؤلف).
- خشونت فم، خشکی دهان. (یادداشت بخط مؤلف).
- خشونت کردن، درشتی کردن. تندی کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشین
تصویر خشین
درشت خو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشان
تصویر خشان
جمع خشن، درشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشوم
تصویر خشوم
فراخ بینی گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی و زبری، ضد نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
((خُ نَ))
درشتی، ناهمواری، تندخویی، بی رحمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی، درشت خویی، تندخویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تشدد، تندخویی، تندی، ستیزه جویی، ستیزه گری، درشتی، زبری، سختی، عنف، ناخواری
متضاد: نرمی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
عنفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
Ferociousness, Fierceness, Truculence, Violence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
férocité, truculence, violence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
Wildheit, Gewalt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
vahşet, haşinlik, şiddet
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خشن بودن، خشونت، زبره
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
وحشت , شدت , درندگی , تشدد
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
নিষ্ঠুরতা , বীভৎসতা , হিংস্রতা , সহিংসতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ukatili, ukali, vurugu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
凶暴 , 凶暴さ , 暴力
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
잔인함 , 사나움 , 흉포 , 폭력
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
жорстокість , лютий , жорстокість , насильство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
אכזריות , אכזריות , אַכְזָרִיוּת , אֲלִימוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
क्रूरता , क्रूरता , उग्रता , हिंसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
kebuasan, kekejaman, kebrutalan, kekerasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
свирепость , насилие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
wreedheid, woestheid, geweld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocidad, truculencia, violencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocia, truculenza, violenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocidade, truculência, violência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
凶猛 , 野蛮 , 暴力
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
brutalność, dzikość, przemoc
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ความโหดร้าย , ความดุร้าย , ความดุร้าย , ความรุนแรง
دیکشنری فارسی به تایلندی