جدول جو
جدول جو

معنی خشملو - جستجوی لغت در جدول جو

خشملو
(خَ / خِ)
خشمالو. خشم آلود. غضبناک. خشمگین. خشمن. خشمین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شِ)
دهی از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. دارای 7 تن سکنه. آب آن از رود خانه سلین چای و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ هََ نِ دَ)
دغدغه کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا