جدول جو
جدول جو

معنی خشر - جستجوی لغت در جدول جو

خشر
آزناکی آزمندی، گریز از بیم گریختن
تصویری از خشر
تصویر خشر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشرم
تصویر خشرم
غنینه جای مگس انگبین کبتکد کندو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشر
تصویر آشر
(پسرانه)
شاد خوشحال، نام یکی از پسران یعقوب (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خضر
تصویر خضر
(پسرانه)
نام یکی از پیامبرآنکه طبق روایات چون به آب حیات دست یافت و از آن نوشید عمرجاویدان پیدا کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خبر
تصویر خبر
آگهی، تازه، پیام، رسیده، نوداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قشر
تصویر قشر
پوسته، لایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشن
تصویر خشن
نکره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشر
تصویر اشر
بد ترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشر
تصویر بشر
انسان، مردم خوبروئی، گشاده روئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشر
تصویر بشر
آدمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خطر
تصویر خطر
سیج، ناگواری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشن
تصویر خشن
تند خو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حشر
تصویر حشر
برانگیختن، روز رستاخیز و قیامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاشر
تصویر خاشر
فرومایه از مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختر
تصویر ختر
مکر و عذر کردن، فریفتن، خبیث و فاسد شدن نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تیغ درخت، سیخهای نوک تیز که در شاخه های درختان و گیاهها میروید و هر چیز شبیه بان
فرهنگ لغت هوشیار
سست گردیدن عضو و بخواب رفتن آن، بی حسی پرده، چادر پرده، چادر بی حس بی حس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خجر
تصویر خجر
بد بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خثر
تصویر خثر
شوریده دلی پریشاندلی، تباه مغزی شرمیدن شرم کردن، سفت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبر
تصویر خبر
عالم، مطلع، واقف، دانا، خبردار، آگاهی، حدیث، اخبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطر
تصویر خطر
نزدیکی به هلاکت یا آنکه مایه تلف شدن کسی یا چیزی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشن
تصویر خشن
درشت از هر چیز، زمخت، ناهموار، ناهنجار، درشت گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشم
تصویر خشم
غضب، غیظ، قهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشل
تصویر خشل
بد و ناپسند از هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
مقابل تر، آنچه که در آن رطوبت و نم وجود ندارد آنچه که رطوبت و نم نداشته باشد یابس بی نم مقابل تر مرطوب، آنچه که فاقد آب باشد بی آب مقابل آبدار مرطوب، گیاه پژمرده بی ثمر، خالص سره زر خشک، خسیس ممسک. یا خشک و خالی. فقط تنها: (ببوسه خشک و خالی قناعت کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشف
تصویر خشف
آواز، جنبش، خواری
فرهنگ لغت هوشیار
آجر خام و ناپخته، پاره ای گل که آنرا در قالبی ریزند و چون شکل قالب بخود گرفت قالب را خارج از آن کنند و سپس آن پاره گل بشکل قالب گرفته را در آفتاب گذارند تا خشک شود و بعد آنرا در ساختمانها بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشب
تصویر خشب
چوب درست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خضر
تصویر خضر
سبز، شاخه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزر
تصویر خزر
خرد و تنگ گردیدن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرش
تصویر خرش
کالای بی بها بانگ و فریاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصر
تصویر خصر
سرد سرما سرد شدن میان کمر، راه میان بر سرد سرما سرد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشی
تصویر خشی
ترسیدن، هراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشار
تصویر خشار
پیراسته، پاک کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشا
تصویر خشا
کشت تباه زمین گل، سنگناک، کبت خانه (کبت هم آوای برف زنبور) کندو
فرهنگ لغت هوشیار