جدول جو
جدول جو

معنی خشحشه - جستجوی لغت در جدول جو

خشحشه
(خَ حَ شَ / شِ)
بانک کاغذ وجامۀ نو و آواز سلاح. خشخشه. رجوع به خشخشه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ حَ شَ)
بانگ جامه. خش خش
لغت نامه دهخدا
(تَ شَیْ یُ)
جنبیدن، پراکنده شدن. حشحاش
لغت نامه دهخدا
(خَ خَ شَ / شِ)
بانگ کاغذ و جامۀ نو و آواز سلاح و آواز کردن هر چیز خشک از افتادن چیزی بر آن و درآمدن در چیزی. (آنندراج) (از دهار) (از غیاث اللغات) :
خشخشه ز آواز یخ ما جور در سقراق نو
خوشتر از بغداد و مافیها و قدسبق البیان.
(از کتاب ترجمه محاسن اصفهان)
لغت نامه دهخدا
(خَ شَ / شِ)
مرغی سفید باشد که در ایام بهار در باغها فراوان می باشد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خِ شَ)
واحد خشاش یعنی یکی چوب در بینی شتر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ / خُ شَ)
واحد خشاش یعنی یکی گنجشک. (منتهی الارب) ، یکی از حشرات الارض. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشخشه
تصویر خشخشه
بانگ کاغذ و جامه نو و آواز سلاح
فرهنگ لغت هوشیار