معنی خشتیانک - جستجوی لغت در جدول جو

خشتیانک

لغت نامه دهخدا

(خِ)

دهی است جزء دهستان حمزه لو بخش خمین شهرستان محلات واقع در سی هزارگزی شمال باختر خمین و هفت هزارگزی خاور راه شوسه خمین به اراک. این دهکده در کوهستان قرار دارد و سردسیر می باشد آب آن از قنات و محصول آن غلات و بن شن و پنبه و انگور و بادام، شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)

لغت نامه دهخدا

خشتیاری

(خَ تَ)

منسوب است به خشتیار که نام آباء و اجدادی است. (از انساب سمعانی)

لغت نامه دهخدا

خشکنانک

(خُ نَ)

خشکنانج. خشکنانه. رجوع به خشکنانج و خشکنانه شود: و چندان اطعمه غریب بر آن سماط بود که در حصر... نگنجد و در میان تلی عظیم از حلاوی و خشکنانک برهم ریخته بود چنانکه مرد ایستاده در پس آن نمی نمود. (تجارب السلف)

لغت نامه دهخدا

آشتیان

یکی از سه قصبۀ محال ّ ثلاث (تفرش و گرگان و آشتیان) از خرۀ عراق بشمال شرقی فراهان، و صابون آن بخوبی مشهور است

لغت نامه دهخدا

رشتیان

(رَ)

دهی از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه. سکنه 312 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات و حبوب و انواع میوه. صنایع دستی جاجیم و جوال بافی. راه اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

هشتیان

(هََ)

دهی است از بخش صومای شهرستان ارومیه دارای 190 تن سکنه. آب آن از رود بردوگ و محصول عمده اش غله و توتون و صنعت دستی مردم جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

خیانک

(نَ)

دهی است از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری قصبۀ رزن و 2 هزارگزی خاور ازناو. دارای 135 تن سکنه. آب آن از قنات. و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

تیانک

(تَیْ یا نِ کَ)

اسم اشاره و مصغر تانک. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

شتیان

فرقه ای است از صعوب یکی از عشایر کرک. (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 581)

لغت نامه دهخدا

شتیان

(شَتْ)

دسته وجماعت از ملخ و اسب سواران. (از ذیل اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا