جدول جو
جدول جو

معنی خشبات - جستجوی لغت در جدول جو

خشبات
(خَشَ)
جایی است در پس عبادان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خشبات
(خَ شَ)
جمع واژۀ خشبه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) ، مناره های بحری. (یادداشت مؤلف) : الخشبات: اساطین منصوبه فی البحر یوقد فوقها باللیل سراج لیهتدی به اصحاب المراکب. (مفاتیح العلوم خوارزمی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ رِ)
جمع واژۀ خربه. رجوع به خربه در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
جمع واژۀ خربه و خربه. (از منتهی الارب). رجوع به خربه و خربه در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ)
نام جایگاهی است در یمامه و متعلق است به بنی عقیل صاحب امیری و کرسی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
کوههای درشت نه کلان و نه خرد. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) ، جمع واژۀ خشب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
نام جایگاهی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
مؤنث اخشب. (منتهی الارب) (تاج العروس) (از لسان العرب). سخت و خشک و زشت. (منتهی الارب). ج، خشب.
- جبهه خشباء، جبهه کریه خشک. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نام کوهی است در مغرب طریق الحاج. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خَ شِ)
جمع واژۀ خشنه. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خُ نُ / خَ نَ)
غدار. دروغزن. (از منتهی الارب). خنبات.
- ذوخنبات، صاحب غدر و دروغ یا کسی که باری اصلاح می کند و باری افساد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خربات
تصویر خربات
جای خراب
فرهنگ لغت هوشیار