جدول جو
جدول جو

معنی خسروملک - جستجوی لغت در جدول جو

خسروملک
(خُ رَ / رُو مَ لِ)
ابن خسروشاه غزنوی ملقب به سراج الدوله و تاج الدین بعد از پدرش خسروشاه در لاهورپادشاه شد. توضیح آنکه چون غزنین بدست غزها گشوده شد خسروشاه غزنوی به لاهور آمد و در آنجا وفات یافت پسرش خسروملک یا ملک شاه بعد از او بجای پدر در لاهور به امارت نشست. در عهد او غزنویان غزنه را از ترکان غزگرفتند و چون از اینجانب آسوده خاطر گردیدند بفتح بقیه ممالک غزنوی توجه کردند. شهاب الدین محمد بن سام غوری بتدریج پیشاور و لاهور و مولتان بگرفت و در سال 582 هجری قمری خسروملک از او تقاضای صلح کرد لیکن قبل از آنکه موفق بچنین قراری شود یاران شهاب الدین او را بگرفتند و با این واقعه دولت محمودیان بسرآمد خسرو ملک تا سال 598 هجری قمری در غور زندانی بود و در این سال بقتل آمد ابتدای حکومت او سال 555 هجری قمری است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ رَ / رُو مَ نِ)
شاه طبیعت. باطبیعت شاهانه. با طبیعت ملکانه. شهمنش:
به پیش نیاکان خسرومنش
پس از مرگ باشد بمن سرزنش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو بِ)
دهی است جزء دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک، واقع در ده هزارگزی باختر کمیجان سر راه مالرو عمومی کمیجان به همدان، این ناحیه کوهستانی و سردسیر است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بن شن و ارزن و انگور و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو بَ)
وی یکی از شعرای متأخر عثمانی است و در زمان محمدعلی پاشا دفترداری مصر کرد و سپس به تنظیم دفترهای سودان پرداخت و بدانجا بود تا آنکه به قاهره عودت کرد و به سال 1249 هجری قمری درگذشت. این بیت از اوست:
اوتورمش بستر ناز اوزره استغنا سریرنده
سرگوینده اولان آه واویلایی بیلمز اول.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا