جدول جو
جدول جو

معنی خسروشکار - جستجوی لغت در جدول جو

خسروشکار
(خُ رَ / رُو شِ)
کشنده پادشاه. شکارکننده خسرو:
برنده تیغ شیرشکارتو روز رزم
اندر مصاف و کوشش خسروشکارباد.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خسروشاد
تصویر خسروشاد
(پسرانه)
پادشاه شاد و خرم
فرهنگ نامهای ایرانی
(خُ رَ / رُو شِ)
شاه شناس. آنکه پادشاه را در هر لباس شناسد
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو)
نام مرکز دهستان خسروشیر بخش جغتای شهرستان سبزوار است. این دهکده در 18 هزارگزی شمال خاوری جغتای سر راه شوسه عمومی سبزوار به جغتای قرار دارد. جلگه، معتدل، آب آن از قنات، محصول آن غلات و زیره و کنجدو پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی، راه اتومبیل رو است. از آثار باستانی در این دهکده مسجد خسروشاه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو)
نام یکی از دهستانهای بخش اسکو است. شهرستان تبریز در باختر و شمال این بخش واقع است. خسروشاه از شمال بدهستان سردرود و از خاور و جنوب به دهستان حومه اسکو و از باختر به بخش شبستر محدود میباشد. موقعیت آن جلگه و معتدل کمی مایل به سردی است، آب آن از چشمه و رودخانه های محل تأمین می گردد. خط شوسه و راه آهن مراغه و تبریز از این ده عبور می نماید. این دهستان از بیست آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. محصولات عمده خسروشاه غلات و انگور و سردرختی و قراء عمده آن خسروشاه و باویل می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو)
ابن مبادر ملک دیلم. وی معاصر صاحب بن عباد و جبرئیل بن عبیدالله بن بختیشوع بوده است. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 146 و ص 148 شود
ابن ملک حسام الدین سرلشکر ملک نصرهالدین احمد اتابک لرستان است. (از تاریخ گزیده چ 2 ص 548)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سروکار
تصویر سروکار
داد و ستد، معامله
فرهنگ لغت هوشیار
ارتباط، تعامل، رابطه، برخورد، مرابطه، معامله، فرجام، عاقبت
فرهنگ واژه مترادف متضاد