جدول جو
جدول جو

معنی خسروجردی - جستجوی لغت در جدول جو

خسروجردی(خُ رَ / رُو جِ)
منسوب به شهر خسروجرد نزدیک بیهق. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ رَ / رُو جِ)
نام شهرکی بوده بحوالی نیشابور و قصبۀ بیهق (از اعمال نیشابور) بین این شهر و قومس قرار داشته است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُ وِ گُ)
وی از غلامان مملوک حاجی ابراهیم خان اعتضادالدوله شیرازی بود و بعد از ف تنه آن ایام چندی بملازمت اسداﷲخان ولد حاجی بسر برد و در خدمت نواب شاهزاده محمدتقی میرزا مقرری و جامگی خوار شد و مدتی بزیست و این بیت از اوست:
دل از خدنگ تو مجروح گشت و می ترسم
ز مرهمی که بر او کار نیشتر نکند.
(از مجمعالفصحاء ج 2 ص 110)
لغت نامه دهخدا
(پَ بَ تَ /تِ)
آرایش دهنده پادشاه. زیب ملوک. لایق شاهان:
چو بشنید بهرام بالای خواست
یکی جامه خسروآرای خواست.
فردوسی.
فرودآمد از کوه و بالای خواست
یکی جامۀ خسروآرای خواست.
فردوسی.
هم آنگاه بهرام بالای خواست
یکی مغفر خسروآرای خواست.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(بُ جِ)
منسوب به بروجرد که شهری است از بلاد جبل. (از الانساب سمعانی). رجوع به بروجرد شود.
لغت نامه دهخدا
(بُ جِ)
آیهالله بروجردی، حاج آقا حسین طباطبائی، فرزند سیدعلی طباطبائی، از سلسلۀ طباطبائیان بروجرد. مرجع تقلید شیعیان. وی در سال 1292 هجری قمری در بروجرد متولد شد و پس از فراگرفتن مقدمات در بروجرد به اصفهان رفت و فقه رانزد حاج سیدمحمدباقر درچه ای و فلسفه را نزد میرزا جهانگیرخان خواند. آنگاه به نجف اشرف رفت و در محضر آخوند ملا کاظم خراسانی هشت سال تلمذ کرد. سپس به بروجرد بازگشت و مقیم شد. در سال 1324 هجری شمسی به تهران آمد و عازم مشهد گردید. پس از بازگشت از مشهد مقیم قم و مرجع تقلید شیعیان گردید. و بسال 1340 هجری شمسی در این شهر درگذشت. از تألیفات وی جز رسایل عملیه (که مکرر طبع شده) رسالۀ منجزات مریض، تعلیقات بر اسفار (بصورت حاشیه بر نسخۀ شخصی ایشان) ، طبقات رجال، رساله ای در منطق و جزوه هایی در فقه را باید نام برد که هیچ یک تاکنون بطبع نرسیده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ / رُو گِ)
دهی است از دهستان قصبه بخش حومه شهرستان سبزوار، واقع در ده هزارگزی باختر سبزوار و دوهزارگزی شمال شوسۀ سبزوار به شاهرود. جلگه، معتدل، آب از قنات و محصول آن غلات و پنبه و زیره و شغل اهالی زراعت و راه اتومبیل رو است. از آثار باستانی بدانجا برجی است که از زمان قدیم ساخته شده و بنام میل خسروگرد معروف است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). و رجوع به حبیب السیر چ 1 تهران ص 399 و ’انجمن آرای ناصری’ و ’آنندراج’ شود: شهرکی است از خراسان بنزدیک سبزوار. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(خَ جِ)
منسوب به خرجرد
لغت نامه دهخدا
(خَ جِ)
احمد بن محمد بن بشار خرجردی، مکنی به ابوبکر، پسرعم اسماعیل بن ابی القاسم خرجردی. وی چون او در علم و زهد عالم و زاهد بود. بهرات از فقیه شاشی و تنی چند فقه آموخت و در فقه سرآمد همگنان شد و در مدرسه بیهقی به نیشابور منزل گزید و از جماعتی کثیر حدیث شنید و من (سمعانی) دو بار او را در نیشابور ملاقات کردم، یکی بوقت حرکت بعراق ودیگر بگاه بازگشت از عراق و از او حدیث شنیدم. وی در رمضان 543 هجری قمری به نیشابور درگذشت. (از انساب سمعانی). یاقوت درباره او آورد: احمد بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن ابراهیم بن مسلم بن بشار بوشنجی خرجردی بشاری مکنی به ابوبکر. او در نشابور سکنی داشت و امام باورع و فاضل و متقی بود، فقه را در هرات به ابتداء نزد ابوبکر شاشی آموخت. سپس شاگردی ابوالمظفر سمعانی کرد و علوم خلاف و اصول را بنزد او خواند و سپس تصانیف او را بخط خود نگاشت. در مذهب او امام ابوالفرج عبدالرحمن بن احمد بزار سرخسی مطلب آموخت و سپس به نیشابور بازگشت و بعبادت حق پرداخت و از مردم رو گرداند. او از بزرگان بسیاری در مرو و هرات و نیشابور و جرجان حدیث شنید. ولادت او بسال 463 و مرگش بسال 543 هجری قمری در نیشابور اتفاق افتاد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن حسین خسروجردی ملقب به حافظ ومعروف به امام بیهقی. او راست: کتاب الدعوات کبیر. و کتاب الدعوات صغیر. و شعب الایمان. و جامع المصنف. متوفی به سال 458 هجری قمری و رجوع به احمد بن حسین بن علی... بیهقی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن حسین بن علی بن عبدالله بن موسی بیهقی خسروجردی مکنی به ابوبکر. او راست: جماع ابواب وجوه قرائه القرآن. و مناقب الأمام احمد بن محمد بن حنبل. و فصوص الشافعی در ده جلد. و کتاب الأسماء والصفات. و انتقاد علی الشافعی. و بیان خطاء من اخطا الشافعی. و الجامع المصنف فی شعب الایمان. و ینابیع فی الأصول. و کتاب ماورد فی حیاه. الانبیاء بعد وفاتهم. والمبسوط فی فروع الشافعیه، که اعظم کتب این فن است در بیست جلد. و کتاب الاعتقاد والهدایه الی سبیل الرشاد. و رساله ای راجعبه انتقاد (محیط) تألیف عبدالله بن یوسف جوینی. اثبات عذاب القبر. و مؤلف تاج العروس در مادّۀ بهق آرد: ابوبکر احمد بن حسین بن علی بن موسی بن عبدالله الفقیه الشافعی عالم فی الحدیث و الفقه و شیخه فی الحدیث الحاکم ابوعبدالله و فی الفقه ابوالفتح ناصر بن محمد العمری المروزی. و مصنفاته تدل ّ علی کثره فضله منها السنن الکبیر و الصغیر. و الاّثار و دلائل النّبوه. و شعب الایمان ولد سنه 384 و مات سنه 458 هجری قمری و ولده اسماعیل سمع عن ابیه و اخوته ابوسعید و ابوعبدالله سمعا ایضاً من ابیهما کما رأیته علی نسخه السنن الکبیر المقروءه علی ابیهم الحافظ. و رجوع به حبط ج 1 ص 308 شود
لغت نامه دهخدا