جدول جو
جدول جو

معنی خزکن - جستجوی لغت در جدول جو

خزکن
(خَ کَ)
آخر زمستان. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خزان
تصویر خزان
(دخترانه)
نام سومین فصل سال، پس از تابستان و پیش از زمستان، پاییز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خزان
تصویر خزان
پاییز
در حال خزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(زَ کِ)
قیافه دان و صاحب فراست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ستیهیدن. (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ)
خزندۀ کوچک.
- گوش خزک، جانوری است کوچک که معروف است چون به گوش رود موجب کری میشود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
متغیر گردیدن و بوی گرفتن گوشت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(تَ ظُ)
جمع کردن مال و بگنجینه نهادن او، نگاه داشتن راز را و پنهان کردن آن، گنده شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). متغیر شدن گوشت و بوی گرفتن آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ کَ)
گمان قوی است یا طرفی از گمان. (منتهی الارب) (آنندراج). گمان و وهم. (ناظم الاطباء). گمان بمنزلۀ یقین است نزد بعضی یا طرفی از گمان است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
بدانستن. (زوزنی) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دریافتن، تفرس چیزی، گمان بردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ زَکْ کِ)
قیافه دان. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خُ کَ)
درمنه. الشکع. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از دهستان شاخن بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 87 هزارگزی شمال باختری درمیان. کوهستانی و معتدل. آب آن از قنات و محصول غلات و شغل اهالی آن زراعت و راه مالرو. (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خَزْ زا)
خزینه دار. (یادداشت بخط مؤلف) ، زبان. (منتهی الارب) ، خرمای پخته تر که اندرون آن از آفتی سیاه شده باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خُزْ زا)
جمع واژۀ خازن. (منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(خِزْ زا)
جمع واژۀ خزز. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ فُ)
خزن. (منتهی الارب). رجوع به خزن شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
گوشت بوی گرفته و متغیر شده. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(خَ کَ)
نام قریه ای بوده است از قرای نیشابور. (از انساب سمعانی) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
زیرکتر. (منتهی الارب).
- امثال:
ازکن من ایاس، بسته شدن سخن بر مردم. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(زُ کَ)
نیک نگهبان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زکن
تصویر زکن
تیزهوش زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزن
تصویر خزن
ذخیره کردن مال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزک
تصویر خزک
ستیهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزین
تصویر خزین
اندوخته، گوشت بوی گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزان
تصویر خزان
خزنده، خزیدن یعنی به آهستگی بجبیی در رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازکن
تصویر ازکن
زیرک تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزن
تصویر خزن
((خَ))
اندوختن مال، پوشیده داشتن راز، نگهداری زبان از سخن گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزان
تصویر خزان
((خَ))
پاییز، خریف
فرهنگ فارسی معین
برگریزان، پاییز، خریف، مهرگان
متضاد: بهار، ربیع، خزنده، زوال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دیدن خزان با علائم و نشانه هائی که دارد در خواب های ما خوب نیست. اگر در خواب ببینید که هوا گرفته و ابری است و احساس سرما بکنید و مشاهده کنید که درختان زرد و پژمرده شده اند و به این ترتیب در می یابید که خزان فرارسیده است یک دوره کوتاه گرفتگی و ملال برای شما پیش می آید که البته طولانی نیست و زود می گذرد. احساسی که طی روزهای آینده در جریان برخورد با حوادث و مسائل برای ما پیش می آید و ایجاد می گردد در خواب ما به صورت پائیز و عوارض و علائم آن متجلی می شود که گرفتگی خاطر و ملال یکی از آن ها است. اگر خزان باشد و شما در خواب بر درختان میوه ببینید تعبیر آن بستگی به آن میوه بخصوص دارد که دیده اید. تعبیر میوه ها را نیز یک یک در جای خود نوشته ام. اجمالا تعبیر پائیز همان بود که نوشتم. اگر در فصل خزان در صحرا باشید و خرمن گندم را ببینید بهتر است چرا که خواب شما می گوید نعمت و برکت می یابید اما آزرده و ملول هم می شوید. اگر در خزان نم نم باران ببارد خوب است زیرا خواب می گوید تسکین می یابید، دل جوئی می شوید، مورد محبت و نعمت قرار می گیرید اما رگبار خوب نیست مخصوصا در خزان. رگباری که درخواب مجبور باشید سرپناه بجوئید در فصل خزان گوینده مصیبت و بلا است. روی هم رفته دیدن خزان در خواب یک دوره کوتاه گرفتگی خاطر ملال است که البته زود می گذرد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
جایی را که خوک کنده باشد، کسی که بی رویه زمین را شخم کند
فرهنگ گویش مازندرانی
سیری ناپذیر، بسیار شکم گنده، مرحله ای از رشد برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
فصل برگ ریز، پاییز
فرهنگ گویش مازندرانی
دماغو، کسی که آب بینی اش آویزان است
فرهنگ گویش مازندرانی