جدول جو
جدول جو

معنی خزن - جستجوی لغت در جدول جو

خزن
(تَ ظُ)
جمع کردن مال و بگنجینه نهادن او، نگاه داشتن راز را و پنهان کردن آن، گنده شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). متغیر شدن گوشت و بوی گرفتن آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خزن
(تَ)
متغیر گردیدن و بوی گرفتن گوشت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
خزن
ذخیره کردن مال
تصویری از خزن
تصویر خزن
فرهنگ لغت هوشیار
خزن
((خَ))
اندوختن مال، پوشیده داشتن راز، نگهداری زبان از سخن گفتن
تصویری از خزن
تصویر خزن
فرهنگ فارسی معین
خزن
فصل برگ ریز، پاییز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خزنه
تصویر خزنه
خازن ها، نگهبان خزانه ها، خزانه دارها، جمع واژۀ خازن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
جای نگه داری و ذخیره کردن چیزی، انبار
فرهنگ فارسی عمید
(خَ زَ نَ)
جمع واژۀ خازن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) : و قال الذین فی النار لخزنه جهنم ادعوا ربکم یخفف عنا یوماً من العذاب. (قرآن 49/40)
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ)
گیاهی است مانند اشنان. (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) :
هر کجا تیغ تو بود قصار
نبود حاجت شخا و خزند.
(از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
گنجینه، انبار خانه و خزانه و جای ذخیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزنه
تصویر خزنه
جمع خازن، گنجوران جمع خازن گنجوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
((مَ زَ))
گنجینه، انبار، جمع مخازن
مخزن کتاب: محلی که در آن کتاب ها را در قفسه ها و دولاب ها به ترتیب چینند، گنجینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزنه
تصویر خزنه
((خَ زَ نِ))
جمع خازن، گنجوران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
انباشتگاه، انبار، اندوختگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
Depository, Repository
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
dépôt
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خزانه، محل کاشتن بذر گیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
מחסן , אִסְפָּרִיָּה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
저장소
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
ที่เก็บ , คลัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
存储 , 仓库
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
貯蔵所 , 保管庫
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
hifadhi, penyimpanan
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
tempat penyimpanan, penyimpanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
Depot, Lager
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
भंडारण , गोडाउन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
deposito, archivio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
depósito, repositorio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
opslagplaats, opslag
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
сховище
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
хранилище , репозиторий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
depozyt, repository
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
depósito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مخزن
تصویر مخزن
গুদাম
دیکشنری فارسی به بنگالی