جدول جو
جدول جو

معنی خزجی - جستجوی لغت در جدول جو

خزجی
(خَ)
منسوب به خزج که بطنی است از عامر. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرجی
تصویر خرجی
هزینۀ روزانه، پولی که برای هزینۀ خاصی لازم است، مقابل خاصّه، معمولی، متعارف
فرهنگ فارسی عمید
(اَ زَ)
منسوب به ازج، محله ای بزرگ در بغداد و جماعتی از علماء و زهاد و صلحا بدانجا منسوبند. (انساب سمعانی). و رجوع به ازج شود
لغت نامه دهخدا
(خُ جی ی)
عمر بن احمد بن خرجه، ملقب به خرجی. فقیهی عالم بود و از ابوالحسن احمد بن حسن ایلی حدیث کرد و قاضی ابوالعباس احمد بن حسین بن احمد بن زنبیل نهاوندی از وی حدیث دارد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خُ جی ی)
منسوب به خرجه. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
نسبت است به خاج و صلیب
لغت نامه دهخدا
(اَ جا)
نعت تفضیلی از زجو. نافذتر. رساتر: هو ازجی به منه، او نافذتر و رساتر است بدو از وی، ازدالبصره، قبیلۀ ازد ساکن بصره: واﷲ لازدالبصره احب ّ الینا من تمیم الکوفه. (از خطبۀ احنف بن قیس) (عقد الفرید ج 4 ص 218) ، ازدالعراق، قبیلۀ ازد مقیم عراق. رجوع بعقد الفرید چ محمد سعید العریان ج 2 ص 52 و ج 4 ص 201 شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
قدری از مال که اخراجات ضروری را بر آن موقوف باشد. (آنندراج) :
دو استر پر ز گوهرهای غلطان
که کس قیمت نداند هر یکی زآن
که تا هر جا که خرجی سهل ماند
بیک در دخل اقلیمی ستاند.
امیرخسرو (از آنندراج).
بزربفت خلعت مرا مرحمت شد
هزاری چهارم پی خرجی ره.
بدر چاچی (از آنندراج).
، لوازم لباس غیر از پارچه مانند قیطان و نخ و غیره، پولی که جهت معاش و گذران صرف نمایند. (ناظم الاطباء). وجه برای معاش. نفقه. در تداول عامه، نقد برای اعاشۀ روزانه. (یادداشت بخط مؤلف) ، مقابل خاصگی. (از آنندراج). مقابل خاصه. (یادداشت بخط مؤلف). معمولی.
- کرباس خرجی، نام نوعی کرباس بوده است:
یکی کرباس خرجی داد کآن را...
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرجی
تصویر خرجی
هزینه روزانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزجی
تصویر تزجی
بس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
در تازی نیامده: لیزی چسبناکی لزج بودن چسبناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزری
تصویر خزری
خزرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجی
تصویر خرجی
((خَ))
هزینه، هزینه زندگی
خاصه خرجی: ول خرجی تبعیض آمیز، بذل و بخشش اسراف آمیز و معمولاً غیرعادلانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
غرويٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
Sliminess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
yapışkanlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
لزجیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
লেপ্টতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
ความเหนียวเหนอะหนะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
ulaini wa kunata
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
粘稠
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
粘性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
Schleimigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
דְבִיקוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
끈적임
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
kelengketan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
slijmerigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
липкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
слизкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
lepkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
चिपचिपापन
دیکشنری فارسی به هندی