جدول جو
جدول جو

معنی خروالفار - جستجوی لغت در جدول جو

خروالفار
(خِرْوُلْ)
بپارسی سرگین موش گویند. گرم و خشک است در اول، چون بسرکه بر داءالثعلب طلا کنند نفع دهد و چون در آب حسک حل کرده و صاف کرده بیاشامند سنگ گرده و مثانه بریزاند و چون جهت کودکان شیاف سازند شکم ایشان براند و چون کوفته و پخته در چشم کشند بیاض را ببرد. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ ئُلْ)
سرگین موش بود برداءالثعلب طلا کردن سود دهد، خاصه چون با سرکه بود و اگر با درد شراب بیاشامند، سنگ کرده بریزاند و اگر از وی شیاف سازند و کودکان بخود برگیرند، شکم براند و چون بپزند و در آب آن نشینند، عسرالبول را نافع بوده و اگر در چشم کشند سپیدی ببرد و مژه برویاند و رطوبت قرنیه پاک گرداند
لغت نامه دهخدا