- خرمگس
- مگس کلان که بر جراحت کرم می اندازد
معنی خرمگس - جستجوی لغت در جدول جو
- خرمگس
- نوعی مگس درشت با خرطومی کوتاه و برجسته که در جاهای مرطوب تخم گذاری می کند
خرمگس معرکه: کنایه از مزاحم مثلاً برخرمگس معرکه لعنت!
- خرمگس ((خَ. مَ گَ))
- نوعی مگس که بزرگتر از مگس های معمولی است و دارای خرطومی کوتاه است
خرمگس معرکه: مزاحم، بیگانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب تار
کنایه از مزاحم مثلاً بر خرمگس معرکه لعنت!
مزاحم، بیگانه