جدول جو
جدول جو

معنی خرماهندو - جستجوی لغت در جدول جو

خرماهندو
(خُ هَِ)
خرمالو. این نام بزبان رودبار قزوین ’اروا’ می باشد. اربه. اربو. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ هَِ)
مقل. (محمود بن عمر ربنجنی)
لغت نامه دهخدا
(خُ هَِ)
دوم. (محمود بن عمر ربنجنی). اربه. اربو
لغت نامه دهخدا
(خُ یِ هَِ)
تمر هندی. (یادداشت بخط مؤلف). و طعام اسفاناخ و... فرمایند و از ترشیها نیشو و غوره و اناردانک و سماق و خرمای هندو. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). خرمای هندو در دهان داشتن تشنگی بنشاند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ)
دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان، واقع در 50هزارگزی جنوب خاوری مشیز و 2هزارگزی راه فرعی بافت به مشیز. این ده کوهستانی و سردسیر است آب آن ازقنات و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
نوعی خرمالوی وحشی که میوه ی قرمز رنگ دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
از درختان جنگلی، کلهو، خرمالو
فرهنگ گویش مازندرانی