جدول جو
جدول جو

معنی خرفسر - جستجوی لغت در جدول جو

خرفسر
(خَ رَ)
حشره. از لغت اوستائی خرفستر مشتق شده است که بمعنی زیانکار باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرفستر
تصویر خرفستر
در آیین زردشتی هر جانور موذی مانند مار، عقرب و ملخ که اهریمنی شمرده می شوند
فرهنگ فارسی عمید
(خَ تَ)
حشرات موذیه چون مار و بید و کژدم و وزغ و موش و مور و شپشه و کنه و ملخ و مگس و زنبور و تارتنه و کرم و سوسک و سن و ساس و شپش و کیک و سرگین گردان و هر جانور خرد زیانکار دیگر و در دین زردشتی همه آنان جانوران اهریمنی اند و کشتن آنها را مزد و ثواب است. (یادداشت بخط مؤلف). خرفسترا (بزبان اوستائی). خستر. (السامی فی الاسامی). خراستر
لغت نامه دهخدا
(خُ سَ)
آنکه سرکوچک دارد. (یادداشت بخط مؤلف). صعنب. وقله الرأس. اصعل. مقطقط الرأس. قفندر. سمعمع: شبوط، نوعی از ماهی نرم بدن، خردسر، باریک دم، گشاده میان، بر شکل بربط. عضب، کودک خردسر. (از منتهی الارب) ، آدم کوچک تهی مغز:
بس که بزرگان جهان بوده اند
خردسران را شرف جاودان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرفستر
تصویر خرفستر
جانور موذی مانند مار عقرب زنبور و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرفستر
تصویر خرفستر
((خَ رَ تَ))
جانور موذی و زیانکار مانند مار، عقرب، حیوان زیانکار اهریمنی، خستر
فرهنگ فارسی معین
پرخواب
فرهنگ گویش مازندرانی