فروشندگان خر. (یادداشت بخط مؤلف) ، بازاری که در آن خر فروش و خرید میشود. اصل آن ’بازار خرفروشان’ است که کلمه ’بازار’ از آن حذف گردیده و خود ’خرفروشان’ آن معنی را می دهد. (یادداشت بخط مؤلف) : فردات برم بخرفروشان گویم که خریست نادره تر. سوزنی. - جنگ خرفروشان، جنگ زرگری. جنگ دروغین. (یادداشت مؤلف)
فروشندگان خر. (یادداشت بخط مؤلف) ، بازاری که در آن خر فروش و خرید میشود. اصل آن ’بازار خرفروشان’ است که کلمه ’بازار’ از آن حذف گردیده و خود ’خرفروشان’ آن معنی را می دهد. (یادداشت بخط مؤلف) : فردات برم بخرفروشان گویم که خریست نادره تر. سوزنی. - جنگ خرفروشان، جنگ زرگری. جنگ دروغین. (یادداشت مؤلف)
فروشندۀ سر. آنکه کلۀ گوسفند و بز فروشد. کله فروش: پدید آمدش سرفروشی براه وزو دور بد پهلوان سپاه یکی پاک چپین پوشیده داشت بسی سر برو بر همی برگذاشت. فردوسی
فروشندۀ سر. آنکه کلۀ گوسفند و بز فروشد. کله فروش: پدید آمدش سرفروشی براه وزو دور بد پهلوان سپاه یکی پاک چپین پوشیده داشت بسی سر برو بر همی برگذاشت. فردوسی
کنایه از کسی است که بظاهر خود را خوب وانماید و بباطن بد باشد. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) : کم شنیدم چو تو لتنبانی ترفروشی و خشک جنبانی. سنائی. ، ریاکار و منافق و محیل و مکار و غدار و شریر، خودبین. (از ناظم الاطباء)
کنایه از کسی است که بظاهر خود را خوب وانماید و بباطن بد باشد. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) : کم شنیدم چو تو لتنبانی ترفروشی و خشک جنبانی. سنائی. ، ریاکار و منافق و محیل و مکار و غدار و شریر، خودبین. (از ناظم الاطباء)
پستانداری است علفخوار جزو راسته جوندگان باندام گربه دارای گوشهای دراز و لبهای شکافدار. دستهای وی از پاها کوتاهتر است و بسیار تند میرود و آن دارای اقسامی است ارنب
پستانداری است علفخوار جزو راسته جوندگان باندام گربه دارای گوشهای دراز و لبهای شکافدار. دستهای وی از پاها کوتاهتر است و بسیار تند میرود و آن دارای اقسامی است ارنب