جدول جو
جدول جو

معنی خرغانکث - جستجوی لغت در جدول جو

خرغانکث(خَ کَ)
نام قریتی بوده است مقابل کرمینیه بر یک فرسنگی ورای وادی سغد. آنرا خرغانکت و خرغانکث سفلی نیز نامیده اند. (از معجم البلدان) (از احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 104)
نام قریتی بوده است از قراء بخارا روبروی خدیمنکن. (از معجم البلدان). رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 104 تألیف سعید نفیسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ کَ)
منسوب به خرغانکث که قریه ای است از قرای بخارا. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خَ کَ)
محمد بن الخضر بن شاهویه، مکنی به ابوبکر. از راویان بود و از عبدالله بن محمد بن البغوی حدیث شنید و ازاو ابوعبدالله محمد بن احمد العنجار حدیث گفت. مرگ وی بسال 357 هجری قمری اتفاق افتاد. (از معجم البلدان). در علم حدیث اسلامی، روات نه تنها افرادی هستند که احادیث را از دیگران می شنوند، بلکه آنان به طور فعال در فرآیند نقد و تحلیل احادیث و اسناد آن ها نقش دارند. این افراد با بررسی دقیق راویان و شرایط آن ها، اطمینان حاصل می کردند که تنها روایات صحیح و معتبر به نسل های بعدی منتقل شوند و از تحریف در منابع حدیثی جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا