داغی در گوش گوسپند که دو خط بدرازا در گوش آن داغ کنند تا گوش وی سه پاره گردد و پارۀ میانی بر جوف گوش آویزان شود، نرمی مفاصل، سستی در چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، تحیر. (منتهی الارب)
داغی در گوش گوسپند که دو خط بدرازا در گوش آن داغ کنند تا گوش وی سه پاره گردد و پارۀ میانی بر جوف گوش آویزان شود، نرمی مفاصل، سستی در چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، تحیر. (منتهی الارب)
خرعوبه. ناقۀ دراز و کلان بسیارشیر، شاخۀ یکسالۀ درخت، شاخۀ تر و تازه و دراز و نازک و نورسته. فرعوبه، زن جوان نیکواندام و نرم فرعوبه، زن سپید و نرم تناور پرگوشت باریک استخوان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
خرعوبه. ناقۀ دراز و کلان بسیارشیر، شاخۀ یکسالۀ درخت، شاخۀ تر و تازه و دراز و نازک و نورسته. فرعوبه، زن جوان نیکواندام و نرم فرعوبه، زن سپید و نرم تناور پرگوشت باریک استخوان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)