هرهمان. قرطمان. دوسر. (یادداشت بخط مؤلف). مرحوم دهخدا می نویسند که ابن بیطار در ذیل هرهمان خرطان را مرادف هرطمان آورده است. ظاهراً ’خرطان’ باید تصحیف خرطمان باشد
هرهمان. قرطمان. دوسر. (یادداشت بخط مؤلف). مرحوم دهخدا می نویسند که ابن بیطار در ذیل هرهمان خرطان را مرادف هرطمان آورده است. ظاهراً ’خرطان’ باید تصحیف خرطمان باشد
تکثیر بی رویۀ سلول ها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافت های مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت می شود، تومور، کنسر، در علم نجوم چهارمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد، چهارمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با تیر، خرچنگ، در علم زیست شناسی خر چنگ، چنگار سرطان خون: لوسمی
تکثیر بی رویۀ سلول ها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافت های مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت می شود، تومور، کنسر، در علم نجوم چهارمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد، چهارمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با تیر، خرچنگ، در علم زیست شناسی خر چنگ، چنگار سرطان خون: لوسمی
نام رودیست به کوه گیلویه که عبور از آن جز بتدبیر ممکن نشود. آبش شیرین و گواراست. رود خانه پاونا بناحیۀ فلارد سرحد شش ناحیه آمده رود خانه فلارد شده در قریۀ دورود ناحیۀ تل خسروی کوه گیلویه برود خانه تل خسروی پیوسته رود خانه خرسان میشود. (یادداشت بخط مؤلف) نام ناحیتی است به آران. (از حدود العالم)
نام رودیست به کوه گیلویه که عبور از آن جز بتدبیر ممکن نشود. آبش شیرین و گواراست. رود خانه پاونا بناحیۀ فلارد سرحد شش ناحیه آمده رود خانه فلارد شده در قریۀ دورود ناحیۀ تل خسروی کوه گیلویه برود خانه تل خسروی پیوسته رود خانه خرسان میشود. (یادداشت بخط مؤلف) نام ناحیتی است به آران. (از حدود العالم)
محله ای است از محال اصفهان، و حافظ ابوالقاسم اسماعیل بن محمد بن فضل اصفهانی امام میگوید خرجان از قرای اصفهانست. یاقوت میگوید چون او از عارفان بمحل میباشد قول او مورد اعتماد است. مرحوم دهخدا خرجان را معرب خرگان آورده و گفته اند خرجان محلتی است به اصفهان. رجوع به معجم البلدان در ذیل کلمه خرجان شود
محله ای است از محال اصفهان، و حافظ ابوالقاسم اسماعیل بن محمد بن فضل اصفهانی امام میگوید خرجان از قرای اصفهانست. یاقوت میگوید چون او از عارفان بمحل میباشد قول او مورد اعتماد است. مرحوم دهخدا خرجان را معرب خرگان آورده و گفته اند خرجان محلتی است به اصفهان. رجوع به معجم البلدان در ذیل کلمه خرجان شود
نام ناحیتی است محدود به این حدود: مشرق: بلوک زهرا، مغرب: خمسه، شمال: قزوین، جنوب: همدان. خرقان دارای سه بلوک است: خرقان افشار، خرقان بکشلو، خرقان قتلو. در کوههای خرقان ایلات شاهسون معروف به بغدادی که عده آنها پنجهزار نفر است به ییلاق میروند. قسمتی از اراضی خرقان از رودهای خررود و کلنجین و آوه و رودک و قسمت عمده بوسیلۀ چشمه سارهای متعدد مشروب میشود ازجمله چشمۀ علی که دارای آب فراوان و در جوار کلنجین و مصرآباد واقع شده در صورتی که چشمۀ مزبور از اراضی این دو قریه بیرون می آید بهیچوجه از آب آن استفاده نمیکنند و اراضی دههای زیردست از قبیل سراب بادقین و سکمس آباد را مشروب می نماید. در این بلوک معدن نمک ممتازیست و همچنین در کنار جادۀ شوسۀ قزوین - همدان که از این بلوک میگذرد چشمۀ آب گوگردی است که اهالی و مسافرین در آن استحمام می کنند. (از جغرافیای سیاسی کیهان صص 374- 375)
نام ناحیتی است محدود به این حدود: مشرق: بلوک زهرا، مغرب: خمسه، شمال: قزوین، جنوب: همدان. خرقان دارای سه بلوک است: خرقان افشار، خرقان بکشلو، خرقان قتلو. در کوههای خرقان ایلات شاهسون معروف به بغدادی که عده آنها پنجهزار نفر است به ییلاق میروند. قسمتی از اراضی خرقان از رودهای خررود و کلنجین و آوه و رودک و قسمت عمده بوسیلۀ چشمه سارهای متعدد مشروب میشود ازجمله چشمۀ علی که دارای آب فراوان و در جوار کلنجین و مصرآباد واقع شده در صورتی که چشمۀ مزبور از اراضی این دو قریه بیرون می آید بهیچوجه از آب آن استفاده نمیکنند و اراضی دههای زیردست از قبیل سراب بادقین و سکمس آباد را مشروب می نماید. در این بلوک معدن نمک ممتازیست و همچنین در کنار جادۀ شوسۀ قزوین - همدان که از این بلوک میگذرد چشمۀ آب گوگردی است که اهالی و مسافرین در آن استحمام می کنند. (از جغرافیای سیاسی کیهان صص 374- 375)
دوسر و آن دانه ای است که در میان گندم روید. هرطمان. قرطمان. جافوز. زن. (یادداشت بخط مؤلف). تخمی است دوائی و آن در میان گندم روید و طبیعت آن معتدل است. (برهان قاطع) قنطار. (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) : دو بدره زر بگرفتم بفتح مارائین بفتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال. غضائری
دوسر و آن دانه ای است که در میان گندم روید. هرطمان. قرطمان. جافوز. زُن. (یادداشت بخط مؤلف). تخمی است دوائی و آن در میان گندم روید و طبیعت آن معتدل است. (برهان قاطع) قنطار. (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) : دو بدره زر بگرفتم بفتح مارائین بفتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال. غضائری
صاحب خر. رانندۀ خر. (ناظم الاطباء). خرچران. نگاهبان خر. خرکچی. (یادداشت بخط مؤلف) : چون که با گاو و خرم صحبت فرمایی گر تو دانی که نه گوبان و نه خربانم. ناصرخسرو
صاحب خر. رانندۀ خر. (ناظم الاطباء). خرچران. نگاهبان خر. خرکچی. (یادداشت بخط مؤلف) : چون که با گاو و خرم صحبت فرمایی گر تو دانی که نه گوبان و نه خربانم. ناصرخسرو