کنایه از نادرست، تباه، ویران، مخروبه مثلاً ساختمان خراب، فاقد حالت عادی مثلاً روحیۀ خراب، از کار افتاده مثلاً دستگاه خراب، گندیده، فاسد مثلاً میوۀ خراب، آشفته مثلاً موی خراب، کنایه از بی رونق مثلاً بازار خراب، کنایه از بیمار، بدحال مثلاً حال خراب، کنایه از بدمست مثلاً مست و خراب
کنایه از نادرست، تباه، ویران، مخروبه مثلاً ساختمان خراب، فاقد حالت عادی مثلاً روحیۀ خراب، از کار افتاده مثلاً دستگاه خراب، گندیده، فاسد مثلاً میوۀ خراب، آشفته مثلاً موی خراب، کنایه از بی رونق مثلاً بازار خراب، کنایه از بیمار، بدحال مثلاً حال خراب، کنایه از بدمست مثلاً مست و خراب
نام رودیست به کوه گیلویه که عبور از آن جز بتدبیر ممکن نشود. آبش شیرین و گواراست. رود خانه پاونا بناحیۀ فلارد سرحد شش ناحیه آمده رود خانه فلارد شده در قریۀ دورود ناحیۀ تل خسروی کوه گیلویه برود خانه تل خسروی پیوسته رود خانه خرسان میشود. (یادداشت بخط مؤلف) نام ناحیتی است به آران. (از حدود العالم)
نام رودیست به کوه گیلویه که عبور از آن جز بتدبیر ممکن نشود. آبش شیرین و گواراست. رود خانه پاونا بناحیۀ فلارد سرحد شش ناحیه آمده رود خانه فلارد شده در قریۀ دورود ناحیۀ تل خسروی کوه گیلویه برود خانه تل خسروی پیوسته رود خانه خرسان میشود. (یادداشت بخط مؤلف) نام ناحیتی است به آران. (از حدود العالم)
نام درختی است: از خواص اصفهان درخت خشساب است که آنرا وزک می گویند. شاخهای آن مقدار یک جریب زمین و بیشتر فرومی گیرد مستدیر پرورق بسیار شاخ و انبوه مانند کوهی سایه اندازد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 40)
نام درختی است: از خواص اصفهان درخت خشساب است که آنرا وزک می گویند. شاخهای آن مقدار یک جریب زمین و بیشتر فرومی گیرد مستدیر پرورق بسیار شاخ و انبوه مانند کوهی سایه اندازد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 40)