جدول جو
جدول جو

معنی خرذاذ - جستجوی لغت در جدول جو

خرذاذ
(خُ)
نام مادر اردشیر است. (یادداشت بخط مؤلف).
- پل خرذاذ، پلی است در سمرقند منسوب بمادر اردشیر و آن یکی از عجایب دنیاست، طول آن هزار ذرع و بالای آن صدوپنجاه ذرع است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ رَ کَ / کِ)
باران رذاذ (نرم و ریزه) باریدن. (منتهی الأرب). باران نرم ریزه باریدن. باران نرم اندک باریدن. باران ضعیف باریدن. اندک باریدن. (تاج المصادر بیهقی). باران رذاذ رسیدن بزمین. (منتهی الأرب).
لغت نامه دهخدا
(رَ)
باران نرم و ریزه و باران پیوستۀ ریزه که به غبار ماند. (ناظم الاطباء). باران نرم ریزه و هو فوق القطقط، یا باران پیوستۀ ریزه که به غبار ماند. (منتهی الارب) (آنندراج). باران بزرگ قطره. ج، رذد. (مهذب الاسماء). باران ضعیف. متنبی گفته است: ’مطر المنایا وابلاً و رذاذا’. (از اقرب الموارد) ، مال اندک، و از آن است: ’فلما ثقل حاذی و نفد رذاذی’، ای کثرت عیالی و فرغ مالی القلیل. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ تُ)
رذّ. باریدن باران رذاذ. (از اقرب الموارد). رجوع به رذاذ در معنی اسمی و رذّ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رذاذ
تصویر رذاذ
باران ریز گرده باران
فرهنگ لغت هوشیار