پرعشوه. سخت مکار. سخت حیله گر: بدو گفت کای ریمن پرفریب مگر زین فرازی ببینی نشیب. فردوسی. بدانگه که گرسیوز پرفریب گران کرد بر زین دوال رکیب. فردوسی. بخسرو چنین گفت کای پرفریب بپیش فراز تو آمد نشیب. فردوسی. چنین است کردار این پرفریب چه مایه فراز است و چندین نشیب. فردوسی. بدان ای جهاندیدۀ پرفریب بهر کار دیده فراز و نشیب. فردوسی
پرعشوه. سخت مکار. سخت حیله گر: بدو گفت کای ریمن پرفریب مگر زین فرازی ببینی نشیب. فردوسی. بدانگه که گرسیوز پرفریب گران کرد بر زین دوال رکیب. فردوسی. بخسرو چنین گفت کای پرفریب بپیش فراز تو آمد نشیب. فردوسی. چنین است کردار این پرفریب چه مایه فراز است و چندین نشیب. فردوسی. بدان ای جهاندیدۀ پرفریب بهر کار دیده فراز و نشیب. فردوسی
جمع واژۀ خرّوب و خروبها. رجوع به خروب در این لغت نامه شود، وزنی بوده است. (یادداشت بخط مؤلف). وزنها معادل یک خروب: مقدار الشربه منه (من جوز الکوثل) سته خراریب. (یادداشت بخط مؤلف)
جَمعِ واژۀ خَرّوب و خروبها. رجوع به خروب در این لغت نامه شود، وزنی بوده است. (یادداشت بخط مؤلف). وزنها معادل یک خروب: مقدار الشربه منه (من جوز الکوثل) سته خراریب. (یادداشت بخط مؤلف)