جدول جو
جدول جو

معنی خرج - جستجوی لغت در جدول جو

خرج
هزینه
تصویری از خرج
تصویر خرج
فرهنگ واژه فارسی سره
خرج
هزینه، بیرون شدن از مال هرچه باشد، ضد درآمد، بکار بردن پول، پول دادن و خریدن
فرهنگ لغت هوشیار
خرج
((خَ))
هزینه، حق کار و زحمت، نفقه، ماده منفجره برای پرتاب گلوله و مانند آن
تصویری از خرج
تصویر خرج
فرهنگ فارسی معین
خرج
((خُ))
کیسه مانندی که بر پشت چهارپا می گذارند و از دو طرف آویزان شده در آن اجناس را قرار می دهند، خورجین، خرج، خرجین
تصویری از خرج
تصویر خرج
فرهنگ فارسی معین
خرج
مقابل دخل، هزینه، در امور نظامی کنایه از مادۀ منفجره ای برای پرتاب گلوله، موشک و مانند آن، در فقه نفقه، مصرف
تصویری از خرج
تصویر خرج
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرجی
تصویر خرجی
هزینه روزانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجی
تصویر خرجی
هزینۀ روزانه، پولی که برای هزینۀ خاصی لازم است، مقابل خاصّه، معمولی، متعارف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرجی
تصویر خرجی
((خَ))
هزینه، هزینه زندگی
خاصه خرجی: ول خرجی تبعیض آمیز، بذل و بخشش اسراف آمیز و معمولاً غیرعادلانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخرج
تصویر مخرج
برونگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخرج
تصویر اخرج
ابلک (ابلق) خلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخرج
تصویر تخرج
ادب یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخرج
تصویر مخرج
بیرون شدن، جای بیرون آمدن، محل خلاصی و رهایی، مقعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخرج
تصویر مخرج
((مُ خَ رَّ))
بیرون آمده، استخراج شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخرج
تصویر مخرج
((مُ رِ))
خراج دهنده، ادا کننده باج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخرج
تصویر مخرج
((مَ رَ))
جای خروج، عددی که در زیر خط کسری قرار گرفته است، جایگاه تولید هر یک از آواهای زبان، جمع مخارج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخرج
تصویر مخرج
جای خارج شدن، محل خروج، در علم زبانشناسی محل خروج حرف از دهان، محل تلفظ حروف از کام و دهان، جمع مخارج، در ریاضیات عددی که نشان می دهد واحد به چند بخش تقسیم شده، در علم زیست شناسی معقد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرجین
تصویر خرجین
کیسه ای که در وسط دو دهانه دارد و درآن لباس یا خوراکی میگذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجی دادن
تصویر خرجی دادن
دادن پول جهت معاش نفقه دادن باهل بیت، اطعام مردمان در ایام متبرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجسته
تصویر خرجسته
جنگ و ستیز، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجتراشی
تصویر خرجتراشی
هزینه تراشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرج و دخل کردن
تصویر خرج و دخل کردن
فزون بودن درآمد بر هزینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرج نرفتن
تصویر خرج نرفتن
کار ساز نبودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرج سفر
تصویر خرج سفر
هزینه راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرج دررفته
تصویر خرج دررفته
خالص، بدون خرج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجین
تصویر خرجین
دو کیسۀ متصل به هم که روی چهارپا، موتورسیکلت، دوچرخه یا شانه قرار می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرجین
تصویر خرجین
((خُ))
کیسه مانندی که بر پشت چهارپا می گذارند و از دو طرف آویزان شده در آن اجناس را قرار می دهند، خورجین، خرج، خرجین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خارج
تصویر خارج
بیرون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارج
تصویر ارج
احترام، بزرگ داشت، حرمت، قدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درج
تصویر درج
آنچه در آن نوشته شود، نامه، نوشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرج
تصویر فرج
(پسرانه)
گشایش در کار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خروج
تصویر خروج
برون رفت، برونروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خراج
تصویر خراج
باژ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خرک
تصویر خرک
جک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خرد
تصویر خرد
عقل، شعور
فرهنگ واژه فارسی سره
بندگاه میان ساعد و بازو از طرف بیرون: مرفق، از فنون کشتی گیری در خاک است و آن عبارتست از اینکه کت طرف را گرفته درو میکنند بطوریکه پشت طرف بخاک رسد. نوعی ازآن ایستاده عمل میشود و آنرا (آرنج سر پا) گویند
فرهنگ لغت هوشیار