جدول جو
جدول جو

معنی خربود - جستجوی لغت در جدول جو

خربود
(خَرْ رَ)
خوی گیر. اکاف. (یادداشت بخط مؤلف). عرق گیر چارپا. جل چارپا که برای عرق گیری بکار میرود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فربود
تصویر فربود
(پسرانه)
راست و درست
فرهنگ نامهای ایرانی
(خَ)
عثمان خربوی. یکی از نویسندگان عرب است. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
لسان الحمل. (از تذکرۀداود ضریر انطاکی 142). رجوع به ’لسان الحمل’ شود
لغت نامه دهخدا
(خَ / خُ)
شب پره را گویند، هرمرغ که در شب پرواز کند. (آنندراج) (از برهان قاطع). مرحوم دهخدا این کلمه را مصحف خربوز حدس زده اند
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ)
مکاری. (محمود بن عمر ربنجنی). چاروادار. (یادداشت بخط مؤلف). خربنده. رجوع به خربنده در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نام رودیست که در ولایت قزوین جاری می باشد و پس از اتصال با ابهررود و کردان تشکیل رود شور را می دهد. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
راست و درست باشد، چه فربودکیش و فربوددین کسی را گویند که در کیش و ملت و مذهب خود راست و درست باشد. (برهان). در پهلوی فره بوت به معنی مناعت و تکبر و فریبوت به معنی کثرت و افراط است. متن برساختۀ فرقۀ آذرکیوان است. (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
زن دوشیزه. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، زن شرمگین پست آواز که همیشه پنهان ماند. (از منتهی الارب) (از تاج العروس). ج، خرد
لغت نامه دهخدا
(تَ)
آب کدر و تار کردن. آب تیره کردن. (دزی ج 1 ص 367)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
اقامت کردن به جایی. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مقیم شدن. (دهار) ، حبس کردن و در زندان نهادن. (ناظم الاطباء). بازداشت کردن کسی را. (از منتهی الارب). حبس کردن کسی را. (از اقرب الموارد). واداشتن. (دهار)
لغت نامه دهخدا
ابن خربود. از راویان بود و ازدی وی را مجهول الحال خوانده است. عثمان غطفانی از او روایت دارد. (از لسان المیزان). در اصطلاح علم حدیث، روات افرادی هستند که احادیث را از منابع مختلف دریافت کرده و آن ها را به دیگران منتقل می کنند. روات می توانند صحابه، تابعین و افرادی از نسل های بعدی باشند که بر اساس تجربه، یادگیری و امانت داری خود، احادیث را نقل می کنند. این افراد به عنوان پل ارتباطی میان نسل های مختلف مسلمانان در انتقال معارف دینی نقش دارند.
لغت نامه دهخدا
تصویری از خربوق
تصویر خربوق
کندس: کندشه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خربند
تصویر خربند
مکاری، چاروادار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربود
تصویر ربود
ماندگاری
فرهنگ لغت هوشیار