جدول جو
جدول جو

معنی خربنو - جستجوی لغت در جدول جو

خربنو
نوعی گنجشک که به طورمعمول هفت تخم می گذارد که یکی از آنان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ پَ)
نام شیر خشت در پل زنگولۀ کجور. رجوع به شیر خشت در این لغت نامه و جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 278 شود
لغت نامه دهخدا
(خَ بُ نَ)
نام قلعه و حصاری بوده است بخراسان بنابر نقل شاهنامه، و شاید خربنه با جرمیه یکی بوده و تصحیفی واقع شده است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ)
مکاری. (محمود بن عمر ربنجنی). چاروادار. (یادداشت بخط مؤلف). خربنده. رجوع به خربنده در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خربند
تصویر خربند
مکاری، چاروادار
فرهنگ لغت هوشیار
بلبل کر، گیاهی است که در کوهستان روید، کر ناشنوا، بلبل کر
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتع و کشتزاری در روستای کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در پرتاس لفور
فرهنگ گویش مازندرانی