پراگنده به هر سوی. در منتهی الارب ذیل کلمه خلابیس آمده است که این کلمه مفرد ندارد و اگر مفرد داشته باشد مفرد آن ’خلبیس’ است. رجوع به ’خلابیس’ در این لغت نامه شود
پراگنده به هر سوی. در منتهی الارب ذیل کلمه خلابیس آمده است که این کلمه مفرد ندارد و اگر مفرد داشته باشد مفرد آن ’خلبیس’ است. رجوع به ’خلابیس’ در این لغت نامه شود
نام مردی مؤمن از آل فرعون بود که خدا در قرآن از او نام می برد. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). این نام بدون الف و لام است. (منتهی الارب). او یکی از آن سه تنی است که در نهان بموسی ایمان آورده اند
نام مردی مؤمن از آل فرعون بود که خدا در قرآن از او نام می برد. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). این نام بدون الف و لام است. (منتهی الارب). او یکی از آن سه تنی است که در نهان بموسی ایمان آورده اند
کسی. (منتهی الارب) : ما فی الدار هلبس و هلبسیس، کسی نیست که با وی انس توان گرفت. (از اقرب الموارد) ، جامه. (منتهی الارب) : ما علیه هلبسیس و هلبسیسه، بر او جامه ای نیست. (از اقرب الموارد). رجوع به هلبس شود
کسی. (منتهی الارب) : ما فی الدار هلبس و هلبسیس، کسی نیست که با وی انس توان گرفت. (از اقرب الموارد) ، جامه. (منتهی الارب) : ما علیه هلبسیس و هلبسیسه، بر او جامه ای نیست. (از اقرب الموارد). رجوع به هلبس شود
امبرباریس. انبرباریس. زرشک. (از یادداشت بخط مؤلف). نام درختی است یا میوۀ آن. (آنندراج). مأخوذ از ترکی. میوه ای سرخ رنگ وترش که بزبان فرانسه گروزی گویند. (ناظم الاطباء)
امبرباریس. انبرباریس. زرشک. (از یادداشت بخط مؤلف). نام درختی است یا میوۀ آن. (آنندراج). مأخوذ از ترکی. میوه ای سرخ رنگ وترش که بزبان فرانسه گروزی گویند. (ناظم الاطباء)
چیزی در ریگ که بریق و لمعان دارد مانند: چشم ملخ، گوشواره. (از لسان العرب) (از تاج العروس) (منتهی الارب) ، نباتی که از دانۀ آن طعام سازند، شتر خرد، دانه ای از زیور. (منتهی الارب) (تاج العروس)
چیزی در ریگ که بریق و لمعان دارد مانند: چشم ملخ، گوشواره. (از لسان العرب) (از تاج العروس) (منتهی الارب) ، نباتی که از دانۀ آن طعام سازند، شتر خرد، دانه ای از زیور. (منتهی الارب) (تاج العروس)
آسیا که با ستور گردد. (یادداشت بخط مؤلف). آسیایی که با خر میگردد وخراس. (از ناظم الاطباء) ، سنگ آسیا. (یادداشت به خط مؤلف) : او را بهتر بود که خر آسیا در گردنش نهند و در دریا فکنده میشد. (دیاتسارون ص 304). هرکه خوار دارد یکی از این کودکان که بمن ایمان آوردند، بهتر بود که در گردنش خرآسیا بیاویزند و در دریا بیندازند. (ترجمه دیاتسارون ص 140)
آسیا که با ستور گردد. (یادداشت بخط مؤلف). آسیایی که با خر میگردد وخراس. (از ناظم الاطباء) ، سنگ آسیا. (یادداشت به خط مؤلف) : او را بهتر بود که خر آسیا در گردنش نهند و در دریا فکنده میشد. (دیاتسارون ص 304). هرکه خوار دارد یکی از این کودکان که بمن ایمان آوردند، بهتر بود که در گردنش خرآسیا بیاویزند و در دریا بیندازند. (ترجمه دیاتسارون ص 140)
مردی از مردم آسیای صغیر و جانشین و شاگرد زینون بود، او از مؤسسان طریقۀ رواقیان در یونان قدیم بود. به سیر حکمت در اروپا ج 1 ص 71 و ملل و نحل شهرستانی ص 194 رجوع شود
مردی از مردم آسیای صغیر و جانشین و شاگرد زینون بود، او از مؤسسان طریقۀ رواقیان در یونان قدیم بود. به سیر حکمت در اروپا ج 1 ص 71 و ملل و نحل شهرستانی ص 194 رجوع شود