جدول جو
جدول جو

معنی خراهک - جستجوی لغت در جدول جو

خراهک
(خَهََ)
جنسی است از جواهر و بنابر قول حمزه لغت غیر عرب آن ’خروهک’ بوده است و بعد تعریب شده و خراهک گردیده است. (از کتاب الجماهیر بیرونی ص 191)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خروهک
تصویر خروهک
مرجان، جانور بی مهرۀ دریایی که مانند گیاه به زمین چسبیده است، بقایای قرمز رنگ این جانور که در جواهرسازی به کار می رود، سنگ شجری
فرهنگ فارسی عمید
(خَ هََ / هَِ)
یک نوع رستنی باشد که بهندی بوهال گویند. (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(خُ هََ)
بسّد. مرجان. (برهان قاطع). مرجان نوشته اند همانا رعایت سرخی تاج خروه را کرده اند و آنرا خروهک نیز گویند و خروه بمعنی خروس است چنانکه گذشت، مرجان عربی است. (از انجمن آرای ناصری) : وجنس (من البسد) یسمی خروهک... و هو تشبیه لاصل البسدبقلنسوهالدیک. (از الجماهر بیرونی صص 191- 192)
لغت نامه دهخدا
(فَ هََ)
دهی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقع در 255هزارگزی جنوب کهنوج، سر راه مالرو جگین میناب. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر که دارای هشتاد تن سکنه است. از رودخانه مشروب میشود. محصول آنجا خرما و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
صدا و خراخری که بسبب گلو فشردن از گلو یا در هنگام خواب از بینی آدمی برمی آید. (برهان قاطع) (آنندراج). بانگ خفته. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(خُ رُ هََ)
خروهک که آن مرجان است. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خراه
تصویر خراه
پلیدی انداختن ریدن ریستن
فرهنگ لغت هوشیار
نام روستایی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی