جدول جو
جدول جو

معنی خرانه - جستجوی لغت در جدول جو

خرانه
(خَ نَ / نِ)
چون خر. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترانه
تصویر ترانه
(دخترانه)
زیبا، صاحب جمال، سرود، نغمه، آواز، سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
(دخترانه)
ساحل، کنار، سو، جهت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرانه
تصویر فرانه
(دخترانه)
فرانک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
ساحل، کنار، طرف، سو، انتها، پایان، برای مثال خدای را مددی ای دلیل راه حرم / که نیست بادیۀ عشق را کرانه پدید (حافظ - ۴۶۴)
کرانه کردن: به پایان رساندن، کنایه از منحرف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترانه
تصویر ترانه
سرود، نغمه، در علوم ادبی دوبیتی، برای مثال هر نسفته دری دری می سفت / هر غزاله ترانه ای می گفت (نظامی۴ - ۶۲۷)، تر و تازه، معشوق جوان، جوان خوش صورت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
یک یک، یکی یکی و از روی سرشماری، باج و خراج که به طریق سرشماری از مردم بگیرند، آنچه علاوه از باج و خراج بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
جایی که در آن پول و چیزهای گران بها را حفظ و نگهداری می کنند، گنج، در امور نظامی محل قرار گرفتن گلوله در سلاح های گرم، خزینه، در کشاورزی قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گل ها یا درختان را می کارند تا پس از سبز شدن از آنجا دربیاورند و برای کاشتن به جای دیگر ببرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
کناره، حاشیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرانه
تصویر مرانه
مرانه در فارسی: زغال اخته از گیاهان زغال اخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
نوعی باج که از هر یک مردم شهری و غیر آن سلطان ستاند
فرهنگ لغت هوشیار
جوان خوش صورتشاهد تر و تازه و صاحب جمال، تصنیفی که سه گوشه داشته باشد، هر یک بطرزی: یکی بیتی و دیگری مدح و سوم تلا و تلالا، دو بیتی، سرود نغمه. جوان خوش صورت و شاهد و تر و تازه و صاحب جمال، نغمه، تر و تازه، دو بیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمانه
تصویر خمانه
نیزه سست خاکروبه، خاک کناد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرشنه
تصویر خرشنه
پرستوی دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرازه
تصویر خرازه
مشک دوزی، موزه دوزی، مورش فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراشه
تصویر خراشه
پارسی تازی گشته خراشه آنچه از خراشیدن بریزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراطه
تصویر خراطه
خراشش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراعه
تصویر خراعه
بی بند و باری، بی باکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرافه
تصویر خرافه
سخن بیهوده و یاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارانه
تصویر ارانه
گاومیری دام میری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرانف
تصویر خرانف
دراز و طویل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرانق
تصویر خرانق
جمع خرنق، بچه خرگوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
گنجینه تهی، منبع و سرچشمه هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشانه
تصویر خشانه
درشتی زبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرابه
تصویر خرابه
ویرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرانه
تصویر جرانه
جنتیانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراقه
تصویر خراقه
ندانستن
فرهنگ لغت هوشیار
درنده پاره کننده: درانه و دوزان بسر کلک نیابی درانه و دوزان بسر کلک و بنانست (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
((خِ نِ))
گنجینه، جایی که در آن پول ها و اشیاء گرانبها را نگهداری می کنند، جمع خزاین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرابه
تصویر خرابه
((خَ بِ))
ویرانه، ویرانه به جا مانده از آبادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
((سَ نَ یا نِ))
یکی یکی، مالیاتی که از هر فرد گیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترانه
تصویر ترانه
((تَ نِ))
تصنیف، قطعه ای کوتاه برای خوانده شدن همراه با سازهای موسیقی، دوبیتی، تر و تازه، زیباروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
گنجینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خرابه
تصویر خرابه
ویرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
قطر، افق
فرهنگ واژه فارسی سره