جدول جو
جدول جو

معنی خرازیان - جستجوی لغت در جدول جو

خرازیان
(خَرْ را)
نام فرقه ای است از صوفیان بر طریقت ابوسعید خراز. نام دیگر این فرقه، خرازیه است. (کشف المحجوب هجویری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرازمان
تصویر فرازمان
(پسرانه)
حکم و فرمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طرازیدن
تصویر طرازیدن
آرایش دادن، آراستن، نظم و ترتیب دادن، اصلاح کردن، برای مثال رخ دولت بفروز، آتش فتنه بنشان / دل حکمت بزدای آلت ملکت بطراز (منوچهری - ۵۲)
آماده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خراشیدن
تصویر خراشیدن
خراش دادن، پوست بدن را با سر ناخن زخم کردن، کنایه از ناراحت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرازیدن
تصویر فرازیدن
افراشتن، گشودن، باز کردن، بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رازیان
تصویر رازیان
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، وادیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرازیاب
تصویر فرازیاب
آلت سنجش ارتفاع، میزان الارتفاع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرازیدن
تصویر گرازیدن
با ناز و تکّبر راه رفتن، خرامیدن، برای مثال باغ ملک تو را مباد خزان / تا در او چون بهار بگرازی (انوری - ۴۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرامیدن
تصویر خرامیدن
راه رفتن از روی ناز و وقار و به زیبایی، رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برازیدن
تصویر برازیدن
شایسته بودن، شایستگی داشتن، برای مثال گر سیستان بنازد بر شهرها برازد / زیرا که سیستان را زیبد به خواجه مفخر (فرخی - ۱۸۷ حاشیه)، زیبندگی داشتن، زیبنده بودن، نیکو نمودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیازیان
تصویر نیازیان
حاجتمندان، کنایه از عاشقان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رازیانه
تصویر رازیانه
گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، وادیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 9هزارگزی باختر مرزبانی و 2هزارگزی راه فرعی مرزبانی کرمانشاه واقع است، دشتی است سردسیر و ساکنان آن 575 نفر میباشند، آب آن از چشمه و رودخانه رازآور تأمین میشود محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات و برنج و توتون میباشد و شغل اهالی زراعت و جاجیم و گلیم بافی است، در فصل خشکی اتومبیل میتوان بدانجا برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است جزء دهستان تفرش بخش طرخوران شهرستان اراک. واقع در 9هزارگزی شمال خاوری طرخوران و 9هزارگزی راه مالرو عمومی. این ناحیه کوهستانی و سردسیر و دارای 375 تن سکنۀ فارسی زبان است. آب آن از قنات و محصولاتش: غلات، گردو، بادام و بنشن است. اهالی بکشاورزی و گله داری گذران می کنند و راه آن مالرو است. عده ای از آنجا جهت تأمین معاش برای کارگری بطهران می روند. مزارع مکان و روازک جزء این ده منظور شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج. واقع در یازده هزارگزی شمال روانسر و کنار راه مالرو عمومی روانسر به شاهینی. این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 410 تن سکنه است که بزبان کردی وفارسی متکلم اند. آب آن از چشمه و چاه و محصولاتش لبنیات، حبوبات و غلات دیم است. اهالی بکشاورزی و گله داری گذران می کنند. و راه آن مالرو است در تابستان به آنجا اتومبیل میتوان برد. گله داران این ناحیه احشام خود را در تابستان بمراتع زرینه درۀ شرقی کوه شاهو برای تعلیف می برند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی ترازیدن برابر کردن آراییدن آرایش دادن یا طراز آب. طراز کردن آب برابر کردن آن. آرایش کردن آراستن، ترتیب دادن منظم کردن: کار را بطرازید، بافتن دیبا و جز آن در کارگاه، نیکو کردن برازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرازیدن
تصویر فرازیدن
بلند ساختن، گشودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرازیدن
تصویر گرازیدن
به تبخر رفتن، بناز و تکبر و غمزه راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراشیدن
تصویر خراشیدن
خراش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترازیدن
تصویر ترازیدن
ساختن و آراستن و زینت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرافیات
تصویر خرافیات
گربه ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامقان
تصویر خرامقان
خرامگان خرامین از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامیدن
تصویر خرامیدن
از روی ناز و وقار راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبازیات
تصویر خبازیات
پنیرکیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارجیان
تصویر خارجیان
بیگانگان انیران
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته رازیانگ رازیام از گیاهان رازیانه گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
فرهنگ لغت هوشیار
آهن پاره درازی که بردنباله تیغه کارد و شمشیر و خنجر و امثال آن باشد که بدرون دسته و قبضه فرو کنند
فرهنگ لغت هوشیار
آهن پاره درازی که بردنباله تیغه کارد و شمشیر و خنجر و امثال آن باشد که بدرون دسته و قبضه فرو کنند
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برازیدن
تصویر برازیدن
((بَ دَ))
سزاوار بودن، شایسته بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرامیدن
تصویر خرامیدن
((خُ دَ))
راه رفتن از روی ناز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراشیدن
تصویر خراشیدن
((خَ دَ))
ایجاد بریدگی و زخم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رازیانه
تصویر رازیانه
((نِ))
بادیان، والان، گیاهی است خوشبو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرازیاب
تصویر فرازیاب
آلتیمتر
فرهنگ واژه فارسی سره