صدا و آوازی را گویند که از گلوی مردم خفته و آن کس را که گلو فشرده باشند برآید. (از برهان قاطع) (از غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرای ناصری). خرخر
صدا و آوازی را گویند که از گلوی مردم خفته و آن کس را که گلو فشرده باشند برآید. (از برهان قاطع) (از غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرای ناصری). خِرخِر
آواز نامطبوع که از گلوی خفته برآید. (یادداشت بخط مؤلف). خرنا. خرناسه. غطیط: افتخاخ، خرخر کردن در خواب. فخ ّ، خرخر کردن نائم در خواب. فخیخ، خرخر کردن در خواب. (منتهی الارب) ، حکایت صوت خیشوم و بینی خفته. (یادداشت بخط مؤلف) ، قسمی آواز گربه. (یادداشت بخط مؤلف)
آواز نامطبوع که از گلوی خفته برآید. (یادداشت بخط مؤلف). خرنا. خرناسه. غطیط: افتخاخ، خرخر کردن در خواب. فخ ّ، خرخر کردن نائم در خواب. فخیخ، خرخر کردن در خواب. (منتهی الارب) ، حکایت صوت خیشوم و بینی خفته. (یادداشت بخط مؤلف) ، قسمی آواز گربه. (یادداشت بخط مؤلف)
ظاهراً نام کرمانشاهان کنونی بزمان ماقبل حکومت مادها می باشد بنابه کتیبه های آسوری: شلم نصر دوم در 844 قبل از میلاد به نمری که حالا معروف به کردستان است داخل شد. این صفحه از مدت ها قبل در تحت نفوذ بابلی ها بود و امیر آن مردوک مودمیک نام داشت، همین که آسوریها نزدیک شدند او فرار کرد و خزانه و اموالش جزو غنائم فاتحین گردید، بعد شلم نصر یانزو نامی را از کاسیها به امارت این صفحه معین کرد ولی چون یانزو یاغی شد شلم نصر در سال 838 قبل از میلاد باز به این صفحه لشکر کشیده شورشیها را بجنگل راند، بصفحۀ همجوار که ’پارسوا’ یا ’پارسواش’ نام داشت رفت و 28 امیر یا پادشاه محل را اسیر کرد. بعد او بمملکت آمادای و خرخار درآمد (تصور می کنند که محل آخری کرمانشاهان امروزی بوده) و بالاخره یانزو را دستگیر کرده به آسور برد. (از تاریخ ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 169)
ظاهراً نام کرمانشاهان کنونی بزمان ماقبل حکومت مادها می باشد بنابه کتیبه های آسوری: شلم نصر دوم در 844 قبل از میلاد به نمری که حالا معروف به کردستان است داخل شد. این صفحه از مدت ها قبل در تحت نفوذ بابلی ها بود و امیر آن مردوک مودمیک نام داشت، همین که آسوریها نزدیک شدند او فرار کرد و خزانه و اموالش جزو غنائم فاتحین گردید، بعد شلم نصر یانزو نامی را از کاسیها به امارت این صفحه معین کرد ولی چون یانزو یاغی شد شلم نصر در سال 838 قبل از میلاد باز به این صفحه لشکر کشیده شورشیها را بجنگل راند، بصفحۀ همجوار که ’پارسوا’ یا ’پارسواش’ نام داشت رفت و 28 امیر یا پادشاه محل را اسیر کرد. بعد او بمملکت آمادای و خرخار درآمد (تصور می کنند که محل آخری کرمانشاهان امروزی بوده) و بالاخره یانزو را دستگیر کرده به آسور برد. (از تاریخ ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 169)
حکایت صوت کشیدن چیزی سنگین بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز کشیده شدن نوک چیزی بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز شش چون بخلط انباشته باشد. (یادداشت بخط مؤلف) ، نام آواز گلوی خبه شده یا محتضر. (یادداشت بخط مؤلف). - امثال: خرخر مرگ مادرزن از چه چه بلبل بهتر است. (از امثال و حکم دهخدا)
حکایت صوت کشیدن چیزی سنگین بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز کشیده شدن نوک چیزی بر زمین. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز شش چون بخلط انباشته باشد. (یادداشت بخط مؤلف) ، نام آواز گلوی خبه شده یا محتضر. (یادداشت بخط مؤلف). - امثال: خرخر مرگ مادرزن از چه چه بلبل بهتر است. (از امثال و حکم دهخدا)
نام موضعی است بحجاز و گفته اند که این ناحیه بقرب جحفه بوده است. در حدیث سرایا آمده که ابن اسحاق گفت: در سال اول (بنابر قولی در سال دوم) رسول خدا سعد بن ابی وقاص را به هشت طایفه از مهاجران گسیل داشت. او بمقصدعزیمت کرد تا به خرار از سرزمین حجاز رسید و سپس بازگشت بی آنکه کیدی در راه بیند. (از معجم البلدان)
نام موضعی است بحجاز و گفته اند که این ناحیه بقرب جُحَفه بوده است. در حدیث سرایا آمده که ابن اسحاق گفت: در سال اول (بنابر قولی در سال دوم) رسول خدا سعد بن ابی وقاص را به هشت طایفه از مهاجران گسیل داشت. او بمقصدعزیمت کرد تا به خرار از سرزمین حجاز رسید و سپس بازگشت بی آنکه کیدی در راه بیند. (از معجم البلدان)