جدول جو
جدول جو

معنی خذلمه - جستجوی لغت در جدول جو

خذلمه
(خَ لَ مَ)
شتافتن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ رِ ءَ)
گرفتن چیزی را در خفیه. (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بهم آمیخته شدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) اختلاط. (از متن اللغه) (اقرب الموارد) ، پنهان گرفتن چیزی را. (از منتهی الارب) (متن اللغه) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خُ مَ)
قطعه. پاره. تکه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
شتافتن. (از منتهی الارب). اسراع، چون غلطانی رفتن، حذلمۀ فرس، نیکو کردن اسب را، تراشیدن، چنانکه چوب را، پر کردن، چنانکه مشک را، تیز گردانیدن. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ مَ)
زن مست. (منتهی الارب). مؤنث خذیم
لغت نامه دهخدا
(تَطْ)
نوعی از سست رفتن است بر روی زمین. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ بَ)
نوعی از رفتار به سرعت. (منتهی الارب). مشی با سرعت و گام نزدیک نهادن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خَ مَ)
ساعت. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از ناظم الاطباء) ، داغی است شتران را در اسلام. (از منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(خُ ذَ لَ)
هزیمت یافته. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
گذارندۀ یاری کسی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ ذَ لَ)
جمع واژۀ خاذل
لغت نامه دهخدا
(خِ مَ)
چرنده. (از منتهی الارب). منه: ابل خلمه، شتران چرنده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خُ مَ / مِ)
گره سر عصا را گویند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) ، سرچوگان که خمیده است. (فرهنگ جهانگیری) :
بود بیدی که نه در خلمۀ چوگان آمد.
شرف شفروه (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گوساله ی دوتا سه ماهه، نوزاد چند روزه
فرهنگ گویش مازندرانی