جدول جو
جدول جو

معنی خذقدونه - جستجوی لغت در جدول جو

خذقدونه
(خَ قَ نَ)
نام مرزیست که طرسوس و مصیصه و اذنه و عین زربه در آنجاست. و یزید بن معاویه درباره آن گفته:
و ما ابالی بمالاقی جموعهم
بالخذفدونه من حمی و من موم
اذا اتکات الأنماط مرتفقاً
فی دیر مر ان عندی ام کلثوم.
چه یزید را خبر از گرفتاریهای سختی بود که بر اثر جنگ بمسلمانها در این ناحیت رسید بود و چون این دو بیت به معاویه رسید، گفت: بخداوند سوگند که او را برخلاف میلش به آنها ملحق خواهم کرد. لذا او را تجهیز کرد و به آنها ملحق گردانید. این نام را ’غذقدونه’ و ’خلقدونه’ نیز آورده اند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ قِ یَ)
نام دیگر کالسدون است. رجوع به کالسدون در این لغت نامه شود: در این شهر سنوذس چهارم منعقد گشت. (آثار الباقیه)
لغت نامه دهخدا
(غَ قَ نَ)
اسم جامعی برای سرحدی است که مشتمل بر مصیصه و طرطوس و غیر اینهاست. آن را خذقذونه نیز گویند. طبرانی گوید: ابوزرعۀ دمشقی روایت کرد که از ابومسهر شنیدم که میگفت: یزید بن معاویه چون به سن 34سالگی رسید از طرف پدرش به خلافت تعیین شد. یزید در دیر مران مقیم بود. در این هنگام رومیان عده ای از مسلمین را به اسارت گرفتند. و این خبر به یزید رسید، وی چنین گفت:
و ماابالی اذا لاقت جموعهم
بالغذقذونه من حمی و من موم.
اذا اتکات علی الانماط مرتفقا
ببطن مرّان عندی ام کلثوم.
مقصود وی زنش ام کلثوم بنت عبدالله بن عامر بن کریز بود. معاویه از قضیه آگاه شده گفت: یا باید مقابله به مثل کند یا وی را خلع می کنم. یزید به حرکت آماده شد و به پدرش نوشت:
تجنی لاتزال تعد ذنباً
لتقطع حبل وصلک من حبالی.
فیوشک ان یریحک من بلائی
نزولی فی المهالک و ارتحالی.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا