جدول جو
جدول جو

معنی خدیمنکن - جستجوی لغت در جدول جو

خدیمنکن
(خُ دِ مَ کَ)
نام قریتی است از قرای کرمینیه از نواحی سمرقند که مختص به اصحاب حدیث است. (از معجم البلدان). سمعانی می گوید: فاصله این ناحیه تا سمرقند دو فرسخ است و به اینجا جامع و منبریست و مردم آن نیز مسلمان و منسوب به آن جا کثیری از بزرگانند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ دِ مَ کَ)
منسوب به خدیمنکن. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خُ دِ مَ کَ)
یحیی بن معن بن سلیم بن مجاهد نوۀ سلیم بن مجاهد خدیمنکنی از رواه است. او از محمد بن نصر مروزی و نصر بن سیاه سمرقندی و غیر این دو روایت کرد و از او ابوالعباس احمد بن محمد بن عمر بن محمد بحیری روایت دارد. (از انساب سمعانی)
احمد بن ابوبکر بن محمد بن ابوعبید بن احمد بن عروه خدیمنکنی، مکنی به ابونصر. او خطیبی از خدیمنکن است که از ابواحمدمحمد بن احمد بن محفوظ از فربری حدیث شنید و از ابوعبدالعزیز بن محمد بخشی حدیث کرد. (از معجم البلدان)
سلیم بن مجاهد خدیمنکنی، مکنی به ابوعمر از رواه است از صالح بن محمد بن مرزوق بصری و محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی و سویدی روایت کرد و از او پسرش صهیب بن سلیم خدیمنکنی و غیر او روایت کردند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خُ دِ مَ کَ)
عروه بن احمد بن ابراهیم بن علی خدیمنکنی کرمینی، مکنی به ابوهشام از محمد بن صور و محمد بن نصرمروزی حدیث کرد و از او، پسرش احمد بن عروه، مکنی به ابوعبید روایت دارد. مرگ او در محرم 321 ه. ق. اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا