- خدیسری (خُ سَ)
منسوب به خدیسر. (از معجم البلدان)
معنی خدیسری - جستجوی لغت در جدول جو
- خدیسری (خُ سَ)
احمد بن حمید خدیسری، مکنی به ابوالقاسم از عبدبن حمید روایت کرد و از او ابویحیی احمد بن یحیی فقیه سمرقندی روایت نمود. (از معجم البلدان)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خَ سَ را)
لغت نامه دهخدا
گمراهی، هلاکی. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، غدر. ناپاکی. (منتهی الارب)
خودرایی، سر پیچی از اطاعت (قانون یا بزرگتران) تمرد، بی باکی گستاخی
صاحب خانه بودن کدخدا یی، ریش سفیدی قوم ریاست طایفه، زراعت برزیگری: (ماه بماه میکند شاه فلک کدیور عالم فاقه مرده را توشه دهد توانگر) (مائده سازد از بر بر صفت توانگر ان برزگر کند بگاو از قبل کدیور)
سرخود
