الکبری مشهور به ام المؤمنین، اول زن پیغمبر اسلام است که دختر خویلدبن اسد بن عبدالعزی بن قصی از اشراف قریش بود. مادر مشارالیها فاطمه بنت زائده الاصم از اولاد عامر بن لؤی است. بزمان جاهلیت خدیجه را طاهره می گفتند و حضرت رسالت لقب ’کبری ̍’ به او داد. قبل از بعثت این زن به ازدواج پیغمبر اسلام درآمد و حضرت صدیقۀ طاهره فاطمۀ زهرا و قاسم و طیب و طاهر از بطن اوست. خدیجه کبری ̍ پیش از همه زنان قبول اسلام و ایمان نمود و مدت 24 سال و اندی دورۀ زندگی او با پیغمبر بود و بعد از آن بسرای دیگر شتافت. از وسائل ظاهری که موجب پیشرفت کار نبوت شد، ثروت خدیجه را ذکر کرده اند. عایشه روایت می کند که پیغمبر همواره خدیجه را وصف و ثنا می کرد تا روزی غیرت بر من عارض شد و رشک بردم و گفتم: خدیجه بیش از پیرزنی نبوده است، خداوند عالمیان مر ترا بهتر ازآن عنایت کرده. پیغمبر اسلام دلتنگ شد و گفت: نه، والله ببهتر از خدیجه تاکنون نایل نشده ام. در وقتی که تمام مردم کافر بودند، او مرا تصدیق می کرد. در اوانی که هیچکس بمعاونت من نمیپرداخت او به ثروت خود با من مؤاسات کرد و خداوند از بطن او چند فرزند بمن عطا فرمود. عایشه گفت: چون این کلمات را از حضرت پیغمبر استماع کرد بر خود مخمر کردم که من بعد از خدیجه بد نگویم. خدیجه سه سال قبل از هجرت در سن شصت وپنج سالگی در مکۀ معظمه بدار بقا شتافت. بنابراین تاریخ مزاوجت او با حضرت رسول، بیست وهفت سال و چند ماه قبل از هجرت اتفاق افتاده است. خدیجه الکبری، زنی عاقل و باثروت بود و پیغمبر اسلام در حق او گفته است: خدیجه خیرنساء عالمها. (از خیرات حسان ج 1 ص 111) : از سر زهد و صفا در شخص او هم خدیجه هم حمیرا دیده ام. خاقانی
الکبری مشهور به ام المؤمنین، اول زن پیغمبر اسلام است که دختر خویلدبن اسد بن عبدالعزی بن قصی از اشراف قریش بود. مادر مشارالیها فاطمه بنت زائده الاصم از اولاد عامر بن لؤی است. بزمان جاهلیت خدیجه را طاهره می گفتند و حضرت رسالت لقب ’کبری ̍’ به او داد. قبل از بعثت این زن به ازدواج پیغمبر اسلام درآمد و حضرت صدیقۀ طاهره فاطمۀ زهرا و قاسم و طیب و طاهر از بطن اوست. خدیجه کبری ̍ پیش از همه زنان قبول اسلام و ایمان نمود و مدت 24 سال و اندی دورۀ زندگی او با پیغمبر بود و بعد از آن بسرای دیگر شتافت. از وسائل ظاهری که موجب پیشرفت کار نبوت شد، ثروت خدیجه را ذکر کرده اند. عایشه روایت می کند که پیغمبر همواره خدیجه را وصف و ثنا می کرد تا روزی غیرت بر من عارض شد و رشک بردم و گفتم: خدیجه بیش از پیرزنی نبوده است، خداوند عالمیان مر ترا بهتر ازآن عنایت کرده. پیغمبر اسلام دلتنگ شد و گفت: نه، والله ببهتر از خدیجه تاکنون نایل نشده ام. در وقتی که تمام مردم کافر بودند، او مرا تصدیق می کرد. در اوانی که هیچکس بمعاونت من نمیپرداخت او به ثروت خود با من مؤاسات کرد و خداوند از بطن او چند فرزند بمن عطا فرمود. عایشه گفت: چون این کلمات را از حضرت پیغمبر استماع کرد بر خود مخمر کردم که من بعد از خدیجه بد نگویم. خدیجه سه سال قبل از هجرت در سن شصت وپنج سالگی در مکۀ معظمه بدار بقا شتافت. بنابراین تاریخ مزاوجت او با حضرت رسول، بیست وهفت سال و چند ماه قبل از هجرت اتفاق افتاده است. خدیجه الکبری، زنی عاقل و باثروت بود و پیغمبر اسلام در حق او گفته است: خدیجه خیرنساء عالمها. (از خیرات حسان ج 1 ص 111) : از سر زهد و صفا در شخص او هم خدیجه هم حمیرا دیده ام. خاقانی
دهی است از دهستان کرطا بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری رامهرمز کنار راه شوسۀ هفتگل به گنبد لران. این ناحیه کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی و دارای 160 تن سکنۀ فارسی زبان می باشد. آب آن از رود خانه رامهرمز و محصولاتش غلات و برنج است. اهالی بکشاورزی گذران میکنند و راه آنجا شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کرطا بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری رامهرمز کنار راه شوسۀ هفتگل به گنبد لران. این ناحیه کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی و دارای 160 تن سکنۀ فارسی زبان می باشد. آب آن از رود خانه رامهرمز و محصولاتش غلات و برنج است. اهالی بکشاورزی گذران میکنند و راه آنجا شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بنت زین الدین. وی دختر زین الدین عبدالرحمن بن ابی بکر بن محمد بن ابراهیم بن احمد مقدس و خواهر حبیبه محدثه و زوجه شرف الدین بن الشیخ شمس الدین الحنبلی است. او محدثه ای با قدس و تقوی بود. علم الدین البرزالی که استاد صلاح الدین صفدیست، گوید: خدیجه بنت زین الدین از خطیب مردادبرای ما روایت حدیث نمود و از ابن ابی الفهم الیلدانی و محمد بن عبدالهادی و ابراهیم بن خلیل و ابن عبدالدائم استماع حدیث کرد سبط سلفی و سایر اعیان محدثین آن زمان به خدیجه بنت زین الدین اجازه داده اند ولادت مشارالیها در سال 647 ه. ق. بود و وفات او در 702 ه. ق. اتفاق افتاده است. (از خیرات حسان ج 1 ص 114)
بنت زین الدین. وی دختر زین الدین عبدالرحمن بن ابی بکر بن محمد بن ابراهیم بن احمد مقدس و خواهر حبیبه محدثه و زوجه شرف الدین بن الشیخ شمس الدین الحنبلی است. او محدثه ای با قدس و تقوی بود. علم الدین البرزالی که استاد صلاح الدین صفدیست، گوید: خدیجه بنت زین الدین از خطیب مردادبرای ما روایت حدیث نمود و از ابن ابی الفهم الیلدانی و محمد بن عبدالهادی و ابراهیم بن خلیل و ابن عبدالدائم استماع حدیث کرد سبط سلفی و سایر اعیان محدثین آن زمان به خدیجه بنت زین الدین اجازه داده اند ولادت مشارالیها در سال 647 هَ. ق. بود و وفات او در 702 هَ. ق. اتفاق افتاده است. (از خیرات حسان ج 1 ص 114)
وی خواهر ابوالنصر حسن بیک و بنت امیرعلی بیک بن امیر قراعثمان است که به ازدواج سلطان خلیل جد شاه اسماعیل صفوی اول درآمد. حسن بیک برادر او حاکم دیاربکر بود و چون سلطان خلیل با جمعی از مریدان راه دیاربکر در پیش گرفت و در حصن کیفی (حصن کیف) رحل اقامت افکند، حسن بیک که با میرزا جهانشاه سر خلاف داشت، از ورود سلطان خلیل مبتهج شد و سر ارادت بر آستانش فرودآورد و خواهر خود خدیجه بیگم را بزنی به او داد. (از حبیب السیر جزء 4 ج 3 چ کتاب خانه خیام ص 425)
وی خواهر ابوالنصر حسن بیک و بنت امیرعلی بیک بن امیر قراعثمان است که به ازدواج سلطان خلیل جد شاه اسماعیل صفوی اول درآمد. حسن بیک برادر او حاکم دیاربکر بود و چون سلطان خلیل با جمعی از مریدان راه دیاربکر در پیش گرفت و در حصن کیفی (حصن کیف) رحل اقامت افکند، حسن بیک که با میرزا جهانشاه سر خلاف داشت، از ورود سلطان خلیل مبتهج شد و سر ارادت بر آستانش فرودآورد و خواهر خود خدیجه بیگم را بزنی به او داد. (از حبیب السیر جزء 4 ج 3 چ کتاب خانه خیام ص 425)
بنت موسی الکاظم. امام موسی کاظم (ع) ، امام هفتم شیعیان را بوقت موت سی ویک پسر و بیست وهشت دختر بود که از پسران نام بیست وپنج تن آنان در تاریخ گزیده آمده است، با ذکر مدفن بیشتر آنها و از دختران نام شانزده تن در آن تاریخ مذکور افتاده بدین اسامی: خدیجه، فاطمۀ کبری، فاطمۀ صغری، زینب، حلیمه، اسماء محموده، امامۀ میمونه، ام کلثوم کبری، ام الکثوم صغری، ام عبدالله ، ام فیروز، ام قاسم، ام فاطمه (که به قم مدفونست). (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 206)
بنت موسی الکاظم. امام موسی کاظم (ع) ، امام هفتم شیعیان را بوقت موت سی ویک پسر و بیست وهشت دختر بود که از پسران نام بیست وپنج تن آنان در تاریخ گزیده آمده است، با ذکر مدفن بیشتر آنها و از دختران نام شانزده تن در آن تاریخ مذکور افتاده بدین اسامی: خدیجه، فاطمۀ کبری، فاطمۀ صغری، زینب، حلیمه، اسماء محموده، امامۀ میمونه، ام کلثوم کبری، ام الکثوم صغری، ام عبدالله ، ام فیروز، ام قاسم، ام فاطمه (که به قم مدفونست). (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 206)
بنت مأمون عباسی از فصحای شاعران بود. وقتی جاریه ای مغنیه مسماه به شاریه ابیات ذیل که از نتایج افکار مشارالیهاست در مجلس متوکل عباسی خواند: بالله قولوالی لمن ذا الرشا المثقل الردف الهضیم الحشا اظرف ما کان اذا ماصحا و املح الناس اذا ما انتشی و قدبنی برج حمام له ارسل فیه طائرا یا لیتنی کنت حما ماله او باشقایفعل بی مایشا لو لبس القوهی من رقه اوجعه القوهی اوخدشا. خلیفه رانهایت خوش آمد و زیاده از حد تحسین کرد و از شاریه پرسید: این ابیات از کیست ؟ چون خدیجه خلیفه زاده بود و انتشار این قسم اشعار از او مناسب نمی نمود، شاریه خواست کتمان کند. خلیفه او را قسم داد. شاریه ناچار حقیقت را اظهار کرد و این ابیات به اسم خدیجه اشتهاریافت. مضمون شعر آخری از اشعار مسطورۀ خدیجه را شاعری ترک معروف به فطنت اقتباس کرده است و ساخته: او زده ایلرای پری نازک تنگ سنگ بوی سمیدن اولسۀ ده پیراهنک سنگ. (از خیرات حسان ج 1 ص 115)
بنت مأمون عباسی از فصحای شاعران بود. وقتی جاریه ای مغنیه مسماه به شاریه ابیات ذیل که از نتایج افکار مشارالیهاست در مجلس متوکل عباسی خواند: بالله قولوالی لمن ذا الرشا المثقل الردف الهضیم الحشا اظرف ما کان اذا ماصحا و املح الناس اذا ما انتشی و قدبنی برج حمام له ارسل فیه طائرا یا لیتنی کنت حما ماله او باشقایفعل بی مایشا لو لبس القوهی من رقه اوجعه القوهی اوخدشا. خلیفه رانهایت خوش آمد و زیاده از حد تحسین کرد و از شاریه پرسید: این ابیات از کیست ؟ چون خدیجه خلیفه زاده بود و انتشار این قسم اشعار از او مناسب نمی نمود، شاریه خواست کتمان کند. خلیفه او را قسم داد. شاریه ناچار حقیقت را اظهار کرد و این ابیات به اسم خدیجه اشتهاریافت. مضمون شعر آخری از اشعار مسطورۀ خدیجه را شاعری ترک معروف به فطنت اقتباس کرده است و ساخته: او زده ایلرای پری نازک تنگ سنگ بوی سمیدن اولسۀ ده پیراهنک سنگ. (از خیرات حسان ج 1 ص 115)
بنت عثمان بن عروه بن الزبیر. وی زوجه محمد بن عبدالله عمرو است که از فاطمه بنت الحسین بوجود آمد. سلمه بن محازب می گوید: در بین قریش مردی کاملتر و زیباتر از محمد بن عبدالله بن عمرو نیافتم. او مردی مطلاق بود و خدیجه را طلاق گفت و بعد از او ابراهیم بن هشام بن اسماعیل المخزومی ازاو تقاضای ازدواج کرد و برای او این دو بیت نوشت: اعیذک بالرحمن من عیش شقوه و ان تطمعی یوما الی غیر مطمع اذا ما ابن مظعون تحدر رشحه علیک فبوئی بعد ذلک او دعی او این ازدواج را رد کرد. (از عقدالفرید ج 7 ص 101 و 134)
بنت عثمان بن عروه بن الزبیر. وی زوجه محمد بن عبدالله عمرو است که از فاطمه بنت الحسین بوجود آمد. سلمه بن محازب می گوید: در بین قریش مردی کاملتر و زیباتر از محمد بن عبدالله بن عمرو نیافتم. او مردی مطلاق بود و خدیجه را طلاق گفت و بعد از او ابراهیم بن هشام بن اسماعیل المخزومی ازاو تقاضای ازدواج کرد و برای او این دو بیت نوشت: اعیذک بالرحمن من عیش شقوه و ان تطمعی یوما الی غیر مطمع اذا ما ابن مظعون تحدر رشحه علیک فبوئی بعد ذلک او دعی او این ازدواج را رد کرد. (از عقدالفرید ج 7 ص 101 و 134)
بنت زین العابدین. پدر وی امام زین العابدین امام چهارم شیعیان است که بسال 74 ه. ق. بمدینه درگذشت و بنابر قول شیعیان، مرگش بفرمان ولید وبسم و زهر او بود. بوقت مرگ بنابر روایتی هشت پسر و پنج دختر داشت، به اسامی زیر: خدیجه، ام موسی، ام حسن، ام کلثوم، ملیکه. بنابه قول دیگری او را نه دختر و یازده پسر بوده است. (از تاریخ گزیده چ قزوینی ص 204)
بنت زین العابدین. پدر وی امام زین العابدین امام چهارم شیعیان است که بسال 74 هَ. ق. بمدینه درگذشت و بنابر قول شیعیان، مرگش بفرمان ولید وبسم و زهر او بود. بوقت مرگ بنابر روایتی هشت پسر و پنج دختر داشت، به اسامی زیر: خدیجه، ام موسی، ام حسن، ام کلثوم، ملیکه. بنابه قول دیگری او را نه دختر و یازده پسر بوده است. (از تاریخ گزیده چ قزوینی ص 204)
بنت الرشید. این زن که دختر هارون الرشید است مولایی داشته بنام محمد بن ابراهیم که محمد بن داود بن الجراح در کتاب خود مسمی ̍ به کتاب الوزراء داستانی از او بنقل از پدرش راجع بسیاست فضل بن الربیع درباره برامکه نقل می کند. رجوع به کتاب الوزراء ص 200 و الکتاب جهشیاری، عقد الفرید ج 5 ص 396 و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ص 246 شود
بنت الرشید. این زن که دختر هارون الرشید است مولایی داشته بنام محمد بن ابراهیم که محمد بن داود بن الجراح در کتاب خود مسمی ̍ به کتاب الوزراء داستانی از او بنقل از پدرش راجع بسیاست فضل بن الربیع درباره برامکه نقل می کند. رجوع به کتاب الوزراء ص 200 و الکتاب جهشیاری، عقد الفرید ج 5 ص 396 و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ص 246 شود
وی دختر رکن الدین سجاسی، شیخ ابوالغنائم عارف معروف قرن هفتم هجری است. شیخ رکن الدین از شیوخ سلسلۀ شیخ صفی الدین اردبیلی بود و شیخ اوحدالدین کرمانی و شمس تبریزی و شیخ شهاب الدین محمود اهری و بزرگانی دیگر از ارادتمندان او بودند. شیخ شهاب الدین محمود اهری چون در سجاس بخدمت شیخ رکن الدین رسید و منظور نظر او افتاد، دختر اوخدیجه را بزنی گرفت و از طرف شیخ رکن الدین به اهر آمد و به ارشاد پرداخت. (از شدالازار حاشیۀ ص 312)
وی دختر رکن الدین سجاسی، شیخ ابوالغنائم عارف معروف قرن هفتم هجری است. شیخ رکن الدین از شیوخ سلسلۀ شیخ صفی الدین اردبیلی بود و شیخ اوحدالدین کرمانی و شمس تبریزی و شیخ شهاب الدین محمود اهری و بزرگانی دیگر از ارادتمندان او بودند. شیخ شهاب الدین محمود اهری چون در سجاس بخدمت شیخ رکن الدین رسید و منظور نظر او افتاد، دختر اوخدیجه را بزنی گرفت و از طرف شیخ رکن الدین به اهر آمد و به ارشاد پرداخت. (از شدالازار حاشیۀ ص 312)
بنت حسن بن علی بن عبدالعزیز. او عم زادۀ قاضی محیی الدین بن الزکی و خالۀ پدر معین الدین القرشی است. این زن از زنان دانشمند زمان خود و بسیار به اصلاح و ورع و حافظ قرآن بود و در تجوید دستی داشت و بیشتر عمر خود را در علم فقه گذراند. از احمد بن الموازینی کسب علم کرد و همو به او اجازه داد. مرگش بسال 641 ه. ق. اتفاق افتاد و تا روز واپسین دست از روایت حدیث و درس فقه نکشید. (از خیرات حسان ج 1 ص 113) بنت الحسن بن سهل معروف به بوران. حسن بن سهل، وزیر مأمون است. بوران بزوجیت مأمون درآمد خوراک بورانی منسوب به نام اوست. شرح تزویج آنان در کتاب چهارمقاله عروضی بزیباترین عبارتی آمده است. رجوع به عقد الفرید و چهارمقاله و بوران در این لغت نامه شود
بنت حسن بن علی بن عبدالعزیز. او عم زادۀ قاضی محیی الدین بن الزکی و خالۀ پدر معین الدین القرشی است. این زن از زنان دانشمند زمان خود و بسیار به اصلاح و ورع و حافظ قرآن بود و در تجوید دستی داشت و بیشتر عمر خود را در علم فقه گذراند. از احمد بن الموازینی کسب علم کرد و همو به او اجازه داد. مرگش بسال 641 هَ. ق. اتفاق افتاد و تا روز واپسین دست از روایت حدیث و درس فقه نکشید. (از خیرات حسان ج 1 ص 113) بنت الحسن بن سهل معروف به بوران. حسن بن سهل، وزیر مأمون است. بوران بزوجیت مأمون درآمد خوراک بورانی منسوب به نام اوست. شرح تزویج آنان در کتاب چهارمقاله عروضی بزیباترین عبارتی آمده است. رجوع به عقد الفرید و چهارمقاله و بوران در این لغت نامه شود
بنت جعفر. او دختر جعفر بن نصیر التمیمی شاعره ای بوده است اندلسی که هم در ادب دستی داشته و هم در موسیقی الحان و اشعار او را بدلاویزی و طرب انگیزی وصف نموده اند. اما از نتایج افکار او چیزی بدست نیامد. (از خیرات حسان ج 1 ص 113)
بنت جعفر. او دختر جعفر بن نصیر التمیمی شاعره ای بوده است اندلسی که هم در ادب دستی داشته و هم در موسیقی الحان و اشعار او را بدلاویزی و طرب انگیزی وصف نموده اند. اما از نتایج افکار او چیزی بدست نیامد. (از خیرات حسان ج 1 ص 113)
بنت بدران معروف به ام سلمه. دختر شهاب الدین احمد بن خلف بن عبدالعزیز بن بدران الحسینی است اوزنی محدثه و از اشیاخ امام سیوطی می باشد. در سال هفتصدونودوهشت متولد و در دوسالگی وی را بمجلس جوهری ومنصفی که هر دو محدثی معتبر بوده اند، حاضر نموده اندچه در آن ایام علم حدیث بیش از حد معتنابه بود و اطفال کوچک خود را خاندان اهل علم در مجالس تدریس محدثین کرام حاضر می کردند و بعدها این فقره، اسباب مفاخرت آن طفل بوده و از تلامذۀ آن شخص شمرده میشد و می گفت: من در مجلس درس فلان محدث حاضر شده ام. و فیض و سعادتی از این راه شامل و عاید او می گردید، امام سیوطی از این زن اجازه گرفت. (از خیرات حسان ج 1 ص 113)
بنت بدران معروف به ام سلمه. دختر شهاب الدین احمد بن خلف بن عبدالعزیز بن بدران الحسینی است اوزنی محدثه و از اشیاخ امام سیوطی می باشد. در سال هفتصدونودوهشت متولد و در دوسالگی وی را بمجلس جوهری ومنصفی که هر دو محدثی معتبر بوده اند، حاضر نموده اندچه در آن ایام علم حدیث بیش از حد معتنابه بود و اطفال کوچک خود را خاندان اهل علم در مجالس تدریس محدثین کرام حاضر می کردند و بعدها این فقره، اسباب مفاخرت آن طفل بوده و از تلامذۀ آن شخص شمرده میشد و می گفت: من در مجلس درس فلان محدث حاضر شده ام. و فیض و سعادتی از این راه شامل و عاید او می گردید، امام سیوطی از این زن اجازه گرفت. (از خیرات حسان ج 1 ص 113)
بنت القیم معروف به امهالعزیز. از بغدادیان بود. پدرش حمام قیمی (ناطوری) چون وی را دارای استعداد علمی دید، اسباب تحصیل او را فراهم آورد و خدیجه را نوشتن و تجوید یاد داد. پس از آن خدیجه خود نیز شوقی حاصل کرد و بکسب علوم متنوعه پرداخت. چندگاهی مجلسی منعقد ساخت و برای زنان وعظ نمود و بعد ترک موعظه گفت و در خانه خود عزلت اختیار کرد. تولد مشارالیها بسال 608 ه. ق. و وفاتش بسال 699 ه. ق. در سن نودویک سالگی اتفاق افتاد. خدیجه در بغداد بمجلس درس ابن شیرازی و کریمۀ محدثه و سایر مشاهیر آن شهر حاضر میشد و در مصر نیز از علی بن مختار عامری وابن الخمیزی کسب علم می کرد. او در دمشق و تبوک بتعلیم حدیث پرداخت و در ادب متفرد زمان خود بود و مقامات حریری را با حسن وجوه تدریس می نمود و بسیاری از معاریف آن عصر کتاب مذکور را نزد او درس خواندند. اگرچه علم تجوید را نیز از اساتید این فن اخذ کرده بود، ولی در آن تبحری نداشت. (از خیرات حسان ج 1 ص 114)
بنت القیم معروف به امهالعزیز. از بغدادیان بود. پدرش حمام قیمی (ناطوری) چون وی را دارای استعداد علمی دید، اسباب تحصیل او را فراهم آورد و خدیجه را نوشتن و تجوید یاد داد. پس از آن خدیجه خود نیز شوقی حاصل کرد و بکسب علوم متنوعه پرداخت. چندگاهی مجلسی منعقد ساخت و برای زنان وعظ نمود و بعد ترک موعظه گفت و در خانه خود عزلت اختیار کرد. تولد مشارالیها بسال 608 هَ. ق. و وفاتش بسال 699 هَ. ق. در سن نودویک سالگی اتفاق افتاد. خدیجه در بغداد بمجلس درس ابن شیرازی و کریمۀ محدثه و سایر مشاهیر آن شهر حاضر میشد و در مصر نیز از علی بن مختار عامری وابن الخمیزی کسب علم می کرد. او در دمشق و تبوک بتعلیم حدیث پرداخت و در ادب متفرد زمان خود بود و مقامات حریری را با حسن وجوه تدریس می نمود و بسیاری از معاریف آن عصر کتاب مذکور را نزد او درس خواندند. اگرچه علم تجوید را نیز از اساتید این فن اخذ کرده بود، ولی در آن تبحری نداشت. (از خیرات حسان ج 1 ص 114)
بنت العبیری. زنی محدثه بوده است و معروف به فخرالنساء. این زن از زنان معروف قرن ششم هجری است و از مشاهیر علمای عصر خود اخذ علم و استماع حدیث نمود و بسیاری هم از او فقه آموختند و روایت حدیث کردند. زیاده از نود سال عمر کرد در پیری باز بتعلیم علم حدیث پرداخت و بسال 570 ه. ق. درگذشت. (از خیرات حسان ج 1 ص 114)
بنت العبیری. زنی محدثه بوده است و معروف به فخرالنساء. این زن از زنان معروف قرن ششم هجری است و از مشاهیر علمای عصر خود اخذ علم و استماع حدیث نمود و بسیاری هم از او فقه آموختند و روایت حدیث کردند. زیاده از نود سال عمر کرد در پیری باز بتعلیم علم حدیث پرداخت و بسال 570 هَ. ق. درگذشت. (از خیرات حسان ج 1 ص 114)
بنت الزبیر بن العوام که مادرش اسماء دخت ابوبکر صدیق است از زنان معروف عرب بوده. زبیر بن بکار او را از جمله اولاد زبیر بن العوام شمرد و او را ’خدیجه الکبری’ نام برد. من (صاحب اصابه) می گویم: از آنچه طبرانی در ترجمه حال مادر او ذکر کرده برمی آید که ولادت خدیجه قبل از احزاب بوده است و او ادراک زمان پیغمبر اسلام را به پنج سالگی یا بیشتر کرد. طیرانی از طریق ابن لهیعه از ابوالاسود از جابر بن عبدالله بن زبیر از اسماء دختر ابوبکر اخراج کرد که گفت: وقتی بود که من در سرزمینی بودم که پیغمبر اسلام آنرا اقطاع ابی سلمه کرده بود و زبیر نیز بدین وقت در ارض بنی نضیر بود. بهمسایگی ما زنی یهودی میزیست. روزی او گوسفندی کشت و آنرا پخت. من بوی آن شنیدم و حالی بحالی شدم. دراین ایام، من خدیجه را حامله بودم. چون بوی پخت را شنیدم، صبر نکردم بسوی منزل آن زن یهودی روان شدم و بر آن زن وارد گردیدم و از او آتش خواستم، به این گمان که او مرا از آن پختنی سهمی دهد چه مرا به آتش حاجتی نبود. آن زن بمن آتش داد و من بخانه آمدم. چون بوی پختنی را بازشنیدم و آنرا دیدم آتش را خاموش کردم و برای مرتبۀ دوم به پیش زن یهودی آمده و التماس آتش کردم. او بمن آتش داد و من بهمان ترتیب سابق عمل کردم و سپس برای مرتبۀ سوم آمدم و بعد نشستم و شروع بگریستن نمودم و خدا را خواندم. در این بین مرد آن زن یهودی آمد و بزن گفت: آیا بر شما کسی وارد شد. زن گفت: بلی. زن عربی وارد شد و آتش گرفت. پس از آن، آن مرد گفت: من دیگر از این پخت تو نمی خورم تا تو از آن چیزی برای آن زن نفرستی. آن زن قدحی از آن پخت برای من فرستاد و من از آن برگرفتم و شاید بتوانم که بگویم آن بهترین خوردنی بود که در عمر خود تناول کردم. ابن سعد میگوید: اسماء برای زبیر پسرانی آورد که اسن آنها عبدالله بود و دخترانی آورد که بزرگترین آنها خدیجه الکبری بود. (از الاصابه قسم 1 حرف خاء ص 62)
بنت الزبیر بن العوام که مادرش اسماء دخت ابوبکر صدیق است از زنان معروف عرب بوده. زبیر بن بکار او را از جمله اولاد زبیر بن العوام شمرد و او را ’خدیجه الکبری’ نام برد. من (صاحب اصابه) می گویم: از آنچه طبرانی در ترجمه حال مادر او ذکر کرده برمی آید که ولادت خدیجه قبل از احزاب بوده است و او ادراک زمان پیغمبر اسلام را به پنج سالگی یا بیشتر کرد. طیرانی از طریق ابن لهیعه از ابوالاسود از جابر بن عبدالله بن زبیر از اسماء دختر ابوبکر اخراج کرد که گفت: وقتی بود که من در سرزمینی بودم که پیغمبر اسلام آنرا اقطاع ابی سلمه کرده بود و زبیر نیز بدین وقت در ارض بنی نضیر بود. بهمسایگی ما زنی یهودی میزیست. روزی او گوسفندی کشت و آنرا پخت. من بوی آن شنیدم و حالی بحالی شدم. دراین ایام، من خدیجه را حامله بودم. چون بوی پخت را شنیدم، صبر نکردم بسوی منزل آن زن یهودی روان شدم و بر آن زن وارد گردیدم و از او آتش خواستم، به این گمان که او مرا از آن پختنی سهمی دهد چه مرا به آتش حاجتی نبود. آن زن بمن آتش داد و من بخانه آمدم. چون بوی پختنی را بازشنیدم و آنرا دیدم آتش را خاموش کردم و برای مرتبۀ دوم به پیش زن یهودی آمده و التماس آتش کردم. او بمن آتش داد و من بهمان ترتیب سابق عمل کردم و سپس برای مرتبۀ سوم آمدم و بعد نشستم و شروع بگریستن نمودم و خدا را خواندم. در این بین مرد آن زن یهودی آمد و بزن گفت: آیا بر شما کسی وارد شد. زن گفت: بلی. زن عربی وارد شد و آتش گرفت. پس از آن، آن مرد گفت: من دیگر از این پخت تو نمی خورم تا تو از آن چیزی برای آن زن نفرستی. آن زن قدحی از آن پخت برای من فرستاد و من از آن برگرفتم و شاید بتوانم که بگویم آن بهترین خوردنی بود که در عمر خود تناول کردم. ابن سعد میگوید: اسماء برای زبیر پسرانی آورد که اسن آنها عبدالله بود و دخترانی آورد که بزرگترین آنها خدیجه الکبری بود. (از الاصابه قسم 1 حرف خاء ص 62)
خاتون آباد، دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش حرم شهرستان قم. واقع در 30هزارگزی جنوب باختری قم و چهارهزارگزی باختر راه شوسۀ قم به اصفهان. این ناحیه در جلگۀ کناررود واقع و آب و هوایش معتدل و دارای 383 تن سکنه است که زبان آنها فارسی می باشد. آب آنجا از رود خانه قم و محصولاتش غلات و انار و انجیر است. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران می کنند و از راه شوسه میتوان به آنجا ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
خاتون آباد، دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش حرم شهرستان قم. واقع در 30هزارگزی جنوب باختری قم و چهارهزارگزی باختر راه شوسۀ قم به اصفهان. این ناحیه در جلگۀ کناررود واقع و آب و هوایش معتدل و دارای 383 تن سکنه است که زبان آنها فارسی می باشد. آب آنجا از رود خانه قم و محصولاتش غلات و انار و انجیر است. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران می کنند و از راه شوسه میتوان به آنجا ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
بنت ابی محمد عبدالله بن سعید شنجالی. از فضلا و زنان محمد محدثه بود که از شنجاله برخاست و شنجاله از شهرهای اسپانیا است در 298 هزارگزی محریط قرار دارد. (از حلل سندسیه ج 2 ص 49)
بنت ابی محمد عبدالله بن سعید شنجالی. از فضلا و زنان محمد محدثه بود که از شنجاله برخاست و شنجاله از شهرهای اسپانیا است در 298 هزارگزی محریط قرار دارد. (از حلل سندسیه ج 2 ص 49)
بنت عبدالوهاب بن هبه الله الصوفی. زنی بود صاحبنظر و در ادب و حقایق و معارف دست داشت و نیز صاحب مقام. شیخ محیی الدین در مسامرات خود از او روایتها دارد. (از خیرات حسان ج 1 ص 116)
بنت عبدالوهاب بن هبه الله الصوفی. زنی بود صاحبنظر و در ادب و حقایق و معارف دست داشت و نیز صاحب مقام. شیخ محیی الدین در مسامرات خود از او روایتها دارد. (از خیرات حسان ج 1 ص 116)
حبیب بن ساق بن عتبه بن عمرو بن خدیج از جمله کسانی است که واقعۀ بدر و مابعد آنرا دید. اوجد حبیب بن عبدالرحمن است. در بین انصار خدیج وجود ندارد آنکه یافت میشود خدیج است. (از انساب سمعانی) عامر بن کعب بن عمرو بن خدیج، مکنی به ابوزرعۀ شاعر. از کسانی است که بنابر قول طبری در واقعۀ احد حضور داشت. (از انساب سمعانی)
حبیب بن ساق بن عتبه بن عمرو بن خدیج از جمله کسانی است که واقعۀ بدر و مابعد آنرا دید. اوجد حبیب بن عبدالرحمن است. در بین انصار خَدیج وجود ندارد آنکه یافت میشود خُدَیج است. (از انساب سمعانی) عامر بن کعب بن عمرو بن خدیج، مکنی به ابوزرعۀ شاعر. از کسانی است که بنابر قول طبری در واقعۀ احد حضور داشت. (از انساب سمعانی)
نام آبی است از آبهای عمرو بن کلاب بنابر یکی از اقوال ابی زیاد چه او در جای دیگر از کتاب خود می گوید خریجه از مستغلات بنی عجلان است. (از معجم البلدان یاقوت)
نام آبی است از آبهای عمرو بن کلاب بنابر یکی از اقوال ابی زیاد چه او در جای دیگر از کتاب خود می گوید خریجه از مستغلات بنی عجلان است. (از معجم البلدان یاقوت)
ابن رافع بن عدی الانصاری الاوسی الحارثی والدرافع...بغوی و تابعان او، او را از جمله صحابیان آورده اند، از او حدیثی روایت کرده اند که وهمی است. طبرانی از طریق عاصم بن علی از شعبه از یحیی بن ابی سلیم روایت کرد و گفت: از عبایه بن رفاعه شنیدم که از جد خود نقل کرد و گفت: جد من چون مرد چهار چیز باقی گذارد. جاریه ای و ناضحی (شتر آبکش) و عبد حجامی و زمینی، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره آنها چنین گفت: فی الجاریه نهی عن کسبها و قال فی الحجام ما اصاب فاعلفه الناضح و قال فی الارض ازرعها اودعها. در این حدیث بحث ها رفته است. در ناقلین یا منسوبان به این حدیث شک بسیار شده است و نیز درباره خدیج احادیث دیگری نقل شده است. رجوع به الاصابه ج 1 قسم 1 ص 106 شود
ابن رافع بن عدی الانصاری الاوسی الحارثی والدرافع...بغوی و تابعان او، او را از جمله صحابیان آورده اند، از او حدیثی روایت کرده اند که وهمی است. طبرانی از طریق عاصم بن علی از شعبه از یحیی بن ابی سلیم روایت کرد و گفت: از عبایه بن رفاعه شنیدم که از جد خود نقل کرد و گفت: جد من چون مرد چهار چیز باقی گذارد. جاریه ای و ناضحی (شتر آبکش) و عبد حجامی و زمینی، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره آنها چنین گفت: فی الجاریه نهی عن کسبها و قال فی الحجام ما اصاب فاعلفه الناضح و قال فی الارض ازرعها اودعها. در این حدیث بحث ها رفته است. در ناقلین یا منسوبان به این حدیث شک بسیار شده است و نیز درباره خدیج احادیث دیگری نقل شده است. رجوع به الاصابه ج 1 قسم 1 ص 106 شود
بچه انداختۀ ناقه پیش از اتمام مدت حمل. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، ناقه ای که پیش از مدت حمل زاده شده باشد. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از قاموس) (از لسان العرب) ، کودک. (دهار) ، در تداول عامه فارسی زبانان خاصه زنان، از اعلام زنان مخفف خدیجه است. رجوع به خدیجه شود
بچه انداختۀ ناقه پیش از اتمام مدت حمل. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، ناقه ای که پیش از مدت حمل زاده شده باشد. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از قاموس) (از لسان العرب) ، کودک. (دهار) ، در تداول عامه فارسی زبانان خاصه زنان، از اعلام زنان مخفف خدیجه است. رجوع به خدیجه شود
بمعنی مضاف است که در مقابل مطلق باشد. (ازبرهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، افزوده شده. (ناظم الاطباء). ظاهراً از لغات دساتیری است. رجوع به فرهنگ دساتیری ص 343 شود
بمعنی مضاف است که در مقابل مطلق باشد. (ازبرهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، افزوده شده. (ناظم الاطباء). ظاهراً از لغات دساتیری است. رجوع به فرهنگ دساتیری ص 343 شود
بنت عبیده بن الحارث بن المطلب المطلبیه. ابن سعد نام او را در ترجمه حال پدرش برده است و می گوید: پدرش در نزدیکی بدر شهادت یافت و مدت کمی زیست. (از الاصابه قسم 1 ص 63)
بنت عبیده بن الحارث بن المطلب المطلبیه. ابن سعد نام او را در ترجمه حال پدرش برده است و می گوید: پدرش در نزدیکی بدر شهادت یافت و مدت کمی زیست. (از الاصابه قسم 1 ص 63)