بندگی، چاکری، خدمت نظام وظیفه خدمت به کران بردن: به پایان رساندن خدمت، کامل کردن خدمتبندگی، چاکری، خدمت نظام وظیفه خدمت به کران بردن: به پایان رساندن خدمت، کامل کردن خدمت
کار کردن برای کسی به قصد کمک، در امور نظامی سربازی، شغل دولتی، پیشگاه، کنایه از عریضه، کنایه از عرض ادب، سلام، کنایه از هدیهکار کردن برای کسی به قصد کمک، در امور نظامی سربازی، شغل دولتی، پیشگاه، کنایه از عریضه، کنایه از عرض ادب، سلام، کنایه از هدیه
خادم، مجموع کارکنان یک وسیله، مکان یا ماشین مثلاً خدمۀ مسجد، خدمۀ هواپیما، خدمۀ هتلخادم، مجموع کارکنان یک وسیله، مکان یا ماشین مثلاً خدمۀ مسجد، خدمۀ هواپیما، خدمۀ هتل