عنکبوت نر. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (مهذب الاسماء). صاحب مهذب الاسماء آنرا با ’دال’ و ’ذال’ و ’زاء’ ضبط کرده است. ج، خدارن، عنکبوت کلان. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). ج، خدارن. در برهان قاطع آمده است: خدرنق بلغت رومی و بعضی گویند یونانی عنکبوت را گویند و به این معنی بجای نون یای حطی هم بنظر آمده است. رجوع به خدنق شود
عنکبوت نر. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (مهذب الاسماء). صاحب مهذب الاسماء آنرا با ’دال’ و ’ذال’ و ’زاء’ ضبط کرده است. ج، خَدارِن، عنکبوت کلان. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). ج، خَدارِن. در برهان قاطع آمده است: خدرنق بلغت رومی و بعضی گویند یونانی عنکبوت را گویند و به این معنی بجای نون یای حطی هم بنظر آمده است. رجوع به خدنق شود
نام دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر. واقع در 24هزارگزی شمال شهر ملایر و 15هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به همدان. این ناحیه در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل و مالاریایی و 372 تن سکنه ترکی و فارسی زبان. آب آن از قنات و محصولاتش غلات، انگور و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند و از صنایع دستی زنان قالی می بافند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر. واقع در 24هزارگزی شمال شهر ملایر و 15هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به همدان. این ناحیه در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل و مالاریایی و 372 تن سکنه ترکی و فارسی زبان. آب آن از قنات و محصولاتش غلات، انگور و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند و از صنایع دستی زنان قالی می بافند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
سعد بن مالک بن سنان خدری انصاری خزرجی، مکنی به ابوسعید از صحابیان و ملازمان پیغمبراسلام بود و در دوازده غزوه با پیغمبر بجنگ رفت و هزاروصدوهفتاد حدیث در صحیحین بدو منسوب است. وی بسال 74 هجری قمری در مدینه وفات یافت. (رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 366 شود). در تاریخ گزیده (ص 217 چ 1) از ابورافع بن سعد بن مالک بن سنان خدری نام برده شده که در 74 ه. ق. درگذشته و 94 سال عمر داشته است. ظاهراً این دو خدری که در سال وفات و قسمتی از نام با هم مشترکند، یکی می باشند و صحیح در اینجا قول زرکلی است
سعد بن مالک بن سنان خدری انصاری خزرجی، مکنی به ابوسعید از صحابیان و ملازمان پیغمبراسلام بود و در دوازده غزوه با پیغمبر بجنگ رفت و هزاروصدوهفتاد حدیث در صحیحین بدو منسوب است. وی بسال 74 هجری قمری در مدینه وفات یافت. (رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 366 شود). در تاریخ گزیده (ص 217 چ 1) از ابورافع بن سعد بن مالک بن سنان خدری نام برده شده که در 74 هَ. ق. درگذشته و 94 سال عمر داشته است. ظاهراً این دو خدری که در سال وفات و قسمتی از نام با هم مشترکند، یکی می باشند و صحیح در اینجا قول زرکلی است
دردیست که حس عضو باطل کند. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). خدری یا وجع خدری یکی از پانزده درد است که دارای نامند. شیخ الرئیس در قانون در اصناف اوجاع التی لها اسماء گوید: سبب الوجع الخدری، اما مزاج شدید البرد و اما انسداد مسام منافذ الروح الحساس الجاری الی العضو لعصب او امتلاءاوعیته. یکی از شارحین نصاب الصبیان گوید: دردیست که با آن درد چنان یافته شود که حس آن عضو نقصان پذیرفته یا باطل گشته و صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی گوید: المی است گویی آن عضو خفته است. (یادداشت از مؤلف)
دردیست که حس عضو باطل کند. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). خدری یا وجع خدری یکی از پانزده درد است که دارای نامند. شیخ الرئیس در قانون در اصناف اوجاع التی لها اسماء گوید: سبب الوجع الخدری، اما مزاج شدید البرد و اما انسداد مسام منافذ الروح الحساس الجاری الی العضو لعصب او امتلاءاوعیته. یکی از شارحین نصاب الصبیان گوید: دردیست که با آن درد چنان یافته شود که حس آن عضو نقصان پذیرفته یا باطل گشته و صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی گوید: المی است گویی آن عضو خفته است. (یادداشت از مؤلف)