تخدد لحم، تخدیدآن. (منتهی الارب). لاغر شدن و کم گردیدن گوشت کسی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). انجوغ گرفتن و لاغرشدن. (منتهی الارب). در هم کشیده شدن و لاغر شدن اندام. (آنندراج). درکشیدگی و ترنجیدگی گوشت. (اقرب الموارد) (المنجد). متشنج شدن و لاغر شدن. (ناظم الاطباء) ، فروهشته شدن گوشت کسی از لاغری، پراکنده شدن قوم. (اقرب الموارد) (المنجد)
تخدد لحم، تخدیدآن. (منتهی الارب). لاغر شدن و کم گردیدن گوشت کسی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). انجوغ گرفتن و لاغرشدن. (منتهی الارب). در هم کشیده شدن و لاغر شدن اندام. (آنندراج). درکشیدگی و ترنجیدگی گوشت. (اقرب الموارد) (المنجد). متشنج شدن و لاغر شدن. (ناظم الاطباء) ، فروهشته شدن گوشت کسی از لاغری، پراکنده شدن قوم. (اقرب الموارد) (المنجد)
لاغرگوشت و کم گوشت. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گوشت و یا پوست درهم کشیده و چین دار و لاغر و کم گوشت. (ناظم الاطباء) ، لاغرگرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی و یا چیزی که لاغر می کند. (ناظم الاطباء) ، شکافنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخدید شود
لاغرگوشت و کم گوشت. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گوشت و یا پوست درهم کشیده و چین دار و لاغر و کم گوشت. (ناظم الاطباء) ، لاغرگرداننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی و یا چیزی که لاغر می کند. (ناظم الاطباء) ، شکافنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخدید شود