جامه های کهنه. خدافر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). - امثال: غرنی برداک من خدافلی، این مثل در حق کسی زده میشود که بجهت طمع در مال غیر مال خود را ضایع گرداند. قالته امراه رأت علی رجل بر دین فتزوجته طامعه فی یساره فالفته معسراً. بعضی ها آن را به کسر کاف ’برداک’ گفته اند. اصل آن عبارت است از: قاله رجل استعار من امراءه بردیها فالبسها ورمی بخلقان کانت علیه فجائت تسترجع بردیها. (ناظم الاطباء)
جامه های کهنه. خدافر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). - امثال: غرنی برداک من خدافلی، این مثل در حق کسی زده میشود که بجهت طمع در مال غیر مال خود را ضایع گرداند. قالته امراه رأت علی رجل بر دین فتزوجته طامعه فی یساره فالفته معسراً. بعضی ها آن را به کسر کاف ’برداک’ گفته اند. اصل آن عبارت است از: قاله رجل استعار من امراءه بردیها فالبسها ورمی بخلقان کانت علیه فجائت تسترجع بردیها. (ناظم الاطباء)
فروشندگان حق تعالی. در آن کنایه است از صوفیان زراق که بظاهر خود را بیارایند. (برهان قاطع) ، ریاکاران و آنان که در ظاهر متدین و در باطن بی اعتقاد باشند. (ناظم الاطباء) ، اهل تصوف ومعرفت. (شرفنامۀ منیری) ، آنان که دعوی خدایی کردند، یعنی شداد و نمرود. (از برهان قاطع). آنان که ادعای الوهیت کردند. (از ناظم الاطباء). صاحب آنندراج می گوید: معنی اخیر از لفظ خدایی فروشان مستفاد می شود نه خدافروشان مگر آنکه بگوییم از قبیل ’یارفروش’ است که بمعنی اظهارکننده یاری مستعمل است
فروشندگان حق تعالی. در آن کنایه است از صوفیان زراق که بظاهر خود را بیارایند. (برهان قاطع) ، ریاکاران و آنان که در ظاهر متدین و در باطن بی اعتقاد باشند. (ناظم الاطباء) ، اهل تصوف ومعرفت. (شرفنامۀ منیری) ، آنان که دعوی خدایی کردند، یعنی شداد و نمرود. (از برهان قاطع). آنان که ادعای الوهیت کردند. (از ناظم الاطباء). صاحب آنندراج می گوید: معنی اخیر از لفظ خدایی فروشان مستفاد می شود نه خدافروشان مگر آنکه بگوییم از قبیل ’یارفروش’ است که بمعنی اظهارکننده یاری مستعمل است