جدول جو
جدول جو

معنی خجداش - جستجوی لغت در جدول جو

خجداش(خُ)
خواجه تاش. (از دزی ج 1 ص 352). ج، خجداشیه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
مأخوذ از خواجه تاش فارسی و بمعنی آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خواجه تاش، مأخوذ از خواجه تاش فارسی و بمعنی آن، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ جدش
لغت نامه دهخدا
(خِ)
ابن قتاده بن ربیعه بن مطرف بن حارث بن زید بن عبید بن زید انصاری اوسی... هشام بن کلبی و ابوعبیده می گویند: او واقعۀ بدر را دید و در واقعۀ احد بشهادت رسید. (از اصابه قسم 1 ص 105)
ابن عیاش انصاری عجلی... ابن اسحاق او را در جزء کسانی که به یمامه شهادت یافته اند، نام برده و ابن فتحون نیز این مطلب را استدراک کرده است. (از اصابه قسم 1 ص 105)
ابن محمد. وی نوادۀ خداش الدارمی است. (از لسان المیزان ج 2 ص 395)
ابن حمید. وی از شاعران عرب بوده است. (از منتهی الارب)
ابن عیاش عبدی، مکنی به ابومحل. وی از تابعان بود
ابن بشر بن لبید ملقب به بعیث مجاشعی. از خطباء و شاعران عرب بود. جاحظ درباره او می گوید: وی اخطب بنی تمیم است، بشرط آنکه قناه از آنها گرفته شود. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 288). رجوع شود به موشح ص 164 و 165
لغت نامه دهخدا
تصویری از اجداش
تصویر اجداش
جمع جدش
فرهنگ لغت هوشیار