جدول جو
جدول جو

معنی خجخاج - جستجوی لغت در جدول جو

خجخاج
(خِ)
استخفاء. (از معجم الوسیط). یقال: خجخج الرجل، لم یبد ما فی نفسه. (از معجم الوسیط) ، با سرعت و تندی حلول کردن. با تندی جایی نشستن. (از متن اللغه) ، وزیدن شدید باد، یقال: خجخج الریح، مرت شدیداً و التوت. (از معجم الوسیط) ، خود را پنهان کردن. به گوشه ای جمع شدن و بنظر نیامدن. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
خجخاج
(خَ)
کسی که زیاده روی در کلام کند و برای کلام او معنی و جهتی نباشد، کسی که خیال کند در کارش براه راست است ولی واقعاً چنین نیست. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ جَ)
احمق. (از معجم الوسیط)
لغت نامه دهخدا