جدول جو
جدول جو

معنی خجادک - جستجوی لغت در جدول جو

خجادک
(خَ دَ)
شهرکی است بامنبر از حدود بخارا جایهایی آبادان و با کشت و بزر بسیار. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 106)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
منسوب به خجاد است که آن قریۀ بزرگی به بخارا میباشدو اصحاب را بدانجا جامعی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
محمد بن علی بن اسماعیل خجادی مکنی به ابوعلی. از روات ثقه بوده از احمد بن علی استاد واسماعیل بن محمد مستملی و منصور بن نصر و جز آنها حدیث شنید و از او ابوعبدالعزیز بن محمد بن محمد بخشی حافظ حدیث نقل کرد و گفت دوست ما ابوعلی از ثقات بوده واز شیوخ ما ببخارا حدیث شنید. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نام شهرکی بوده بحدود بخارا با منبر آبادان با کشت و بزر بسیار. (از حدود العالم چ سید جلال طهرانی). این کلمه همان خجادک است رجوع به خجادک و خجاده شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ)
نام قصبه ای بزرگ بوده بحدود بخارا و کهندز داشته است با مسجد جامعی نیکو و آن بر دست راست راه از بخارا به بیکند بوده بر سه فرسنگ و تاآن یک فرسنگ داشته است. (از احوال و اشعار رودکی ج 1ص 99). لسترنج میگوید: خجده یا خجاده نام قصبه ای بوده به بخارا در یک فرسخی باختر جاده ای که از بخارا به بیکند میرفته بفاصله سه فرسخی بخارا. مقدسی آنرا شهری بزرگ و زیبا شمرده و قلعه ای داشته که مسجد جامع داخل آن بوده است. (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 491)
لغت نامه دهخدا